زمانی که طرح هدفمندی یارانهها در حدود ۱۲ سال پیش به صورت جدی مطرح شد و به مرحله اجرا درآمد، دلایل متعددی برای آن بیان و اهداف زیادی برای این امر در نظر گرفته شد. از جمله این اهداف میتوان به خروج از سیستم یارانه در فروش سوخت و کاهش اتلاف انرژی، جلوگیری از چند نرخی شدن قیمت سوخت، جلوگیری از قاچاق سوخت به خارج از کشور به علت اختلاف قیمت فاحش داخلی و جهانی و در نهایت استفاده از درآمدهای حاصل از هدفمندسازی یارانهها در احداث تاسیسات زیربنایی از جمله نیروگاهها و پالایشگاهها و همچنین بازسازی و توسعه شبکههای انتقال و توزیع انرژی و… اشاره کرد.
اکنون بیش از یک دهه از آن زمان میگذرد و شواهد موجود نشان میدهد که تا چه حد این اهداف محقق شدهاند! با توجه به مشکلات و مسائل به وجود آمده طی هفتههای اخیر در تامین گاز صنایع معدنی کشور به ویژه فولاد، موضوع گاز به عنوان سوخت برتر نسبت به سایر سوختها و دارای بیشترین مزیت از جمله پایین بودن آلایندگی، سهولت استخراج و انتقال، بینیازی نسبی به پالایش و وجود ذخیره بسیار زیاد در کشور، در کانون توجه و مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
تولید و صنعت در برخی زمینهها وابستگیهای ۱۰۰ درصدی به امکانات و عواملی دارد که در کشور ما مطلقا دولتی بوده و تنها تامینکننده آنها دستگاهها و سازمانهای دولتی هستند. از جمله این عوامل میتوان به سوخت، انرژی الکتریکی، خدمات مخابراتی و شبکهای و بعضا آب اشاره کرد. از طرفی یک تولیدکننده میتواند بعضی از عوامل تولید خود مانند مواد اولیه، ماشینآلات، قطعات و ابزار ، خدمات حملونقل و امثال آنها را به طور آزاد تهیه کند اما بدون شک قادر به تامین عوامل زیربنایی که پیشتر ذکر شد، از تامینکنندگانی به جز تامینکنندگان دولتی نیست. این بدین معنا است در شرایطی که این امکانات از تولیدکننده سلب و یا محدودیتی در آنها ایجاد میشود، تمامی امکانات و سرمایهگذاریهای صاحب صنعت بدون استفاده باقی مانده و برنامهریزیها و بودجهبندیها به طور کلی مختل میشوند.
قریب به دو سال است که قیمت گاز طبیعی برای مصرفکنندگان صنعتی افزایش قیمت ۲۱ برابری داشته است. اینکه چه مکانیزمی موجب این افزایش قیمت شده است و اینکه چرا تولیدکننده باید تاوان کاهش ارزش پول ملی (فرایندی که هیچ نقشی در ایجاد و هیچ اختیاری در رفع آن ندارد) را بدهد، مورد بحث نیست؛ موضوع اصلی این است که وقتی تولیدکننده با مشقتهای فراوان در کنار افزایش ۶ برابری قیمت برق چنین افزایش قیمتی را برای گاز هم تقبل میکند، باز هم اطمینان ندارد همیشه یک جریان پایدار گاز در اختیار خواهد داشت. نکته تاملبرانگیزتر اینکه در بحبوحه کار و در مجادله با بسیاری از موانع و کمبودها، ناگهان مامور اداره گاز با یک دستور کتبی از راه میرسد و اقدام به قطع جریان گاز میکند. صرفا به این دلیل که هوا سرد شده است و در صورت عدم قطع گاز مصرفکنندگان صنعتی، باید انشعابات خانگی قطع شوند که این مسئله فاجعه بارتر خواهد بود. سرمای زمستان یک اتفاق پیشبینی نشده و حادثه غیرمترقبه نیست که بخواهد منجر به چنین فاجعهای شود و آنچه در پاییز و زمستان سال جاری به وقوع پیوست، تنها در حد بارش بسیار متعارف و عادی و طبعا افت دمای بعد از آن بود؛ در بسیاری از کشورهای دنیا، هر ساله سرمایی به مراتب شدیدتر از این میزان اتفاق میافتد.
در سال ۱۳۸۶، موج سرمایی شدید و طولانی در کشور خود داشتیم که به سبب بارش برف فراوان، تعدادی از جادهها و حتی آزادراهها تا یک هفته مسدود شدند اما هرگز چنین آشفتگی در گازرسانی مشاهده نشد. از آن تاریخ تاکنون چه اتفاقی در کشور رخ داده که سرمایی با شدتی به مراتب کمتر از آن، میتواند چنین بحرانی را ایجاد و بسیاری از صنایع را وادار به تعطیلی کند و با وجود این تعطیلی هم جریان گاز هزاران مصرفکننده خانگی قطع شود؟
از سوی دیگر، نبود جریان وحدت رویه بین سازمانهای دولتی نیز بار خود را تماما بر دوش صنعتگر تحمیل میکند. علیرغم محدودیت و یا قطع گاز، سوخت مایع مناسب (نفت گاز) از سوی شرکت تهیه و توزیع فرآورده های نفتی به عنوان جایگزین در اختیار واحدهای تولیدی قرار نمیگیرد و سازمان حفاظت محیط زیست نیز به هیچ عنوان به واحدهای صنعتی به استثنای نیروگاهها و صنایع سیمان اجازه استفاده از نفت کوره را نمیدهد. تمام این عوامل دست به دست هم میدهند و در نهایت صنعتگران را تسلیم و وادار به توقف تولید میکنند و در آخر تولیدکننده میماند و تعهدات وی به کارگر، مشتری، بانک، بیمه، دارایی و… .
نقل است که نیمه شبی مردی را بالای دیوار خانهای دیدند. پرسیدند: آن جا چه میکنی؟ پاسخ داد: نی میزنم. گفتند: این چه نی زدنی است که صدا ندارد؟ گفت: صدایش فردا صبح در میآید! در پایان باید به این واقعیت تلخ اشاره کرد که صدای این کاهش تولید، افت درآمد ناخالص و کاهش ورود ارز به کشور و در نهایت افزایش بیشتر نرخ ارز به زودی با دمیدن صبحی که چندان دور نیست، در خواهد آمد و اگر مسئولان دولتی ذیربط به فریاد تولید و صنعت نرسند، متاسفانه شرایط از این هم بدتر خواهد شد. از گفتن این واقعیت که توسعه و سهمیهبندی مانعهالجمعند و سکوت متولیان امر دیگر خسته شدهایم؛ لطفا یکی را انتخاب کنید!
لطفا یکی را انتخاب کنید!
زمانی که طرح هدفمندی یارانهها در حدود ۱۲ سال پیش به صورت جدی مطرح شد و به مرحله اجرا درآمد، دلایل متعددی برای آن بیان و اهداف زیادی برای این امر در نظر گرفته شد. از جمله این اهداف میتوان به خروج از سیستم یارانه در فروش سوخت و کاهش اتلاف انرژی، جلوگیری از چند نرخی شدن قیمت سوخت، جلوگیری از قاچاق سوخت به خارج از کشور به علت اختلاف قیمت فاحش داخلی و جهانی و در نهایت استفاده از درآمدهای حاصل از هدفمندسازی یارانهها در احداث تاسیسات زیربنایی از جمله نیروگاهها و پالایشگاهها و همچنین بازسازی و توسعه شبکههای انتقال و توزیع انرژی و… اشاره کرد.
اکنون بیش از یک دهه از آن زمان میگذرد و شواهد موجود نشان میدهد که تا چه حد این اهداف محقق شدهاند! با توجه به مشکلات و مسائل به وجود آمده طی هفتههای اخیر در تامین گاز صنایع معدنی کشور به ویژه فولاد، موضوع گاز به عنوان سوخت برتر نسبت به سایر سوختها و دارای بیشترین مزیت از جمله پایین بودن آلایندگی، سهولت استخراج و انتقال، بینیازی نسبی به پالایش و وجود ذخیره بسیار زیاد در کشور، در کانون توجه و مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
تولید و صنعت در برخی زمینهها وابستگیهای ۱۰۰ درصدی به امکانات و عواملی دارد که در کشور ما مطلقا دولتی بوده و تنها تامینکننده آنها دستگاهها و سازمانهای دولتی هستند. از جمله این عوامل میتوان به سوخت، انرژی الکتریکی، خدمات مخابراتی و شبکهای و بعضا آب اشاره کرد. از طرفی یک تولیدکننده میتواند بعضی از عوامل تولید خود مانند مواد اولیه، ماشینآلات، قطعات و ابزار ، خدمات حملونقل و امثال آنها را به طور آزاد تهیه کند اما بدون شک قادر به تامین عوامل زیربنایی که پیشتر ذکر شد، از تامینکنندگانی به جز تامینکنندگان دولتی نیست. این بدین معنا است در شرایطی که این امکانات از تولیدکننده سلب و یا محدودیتی در آنها ایجاد میشود، تمامی امکانات و سرمایهگذاریهای صاحب صنعت بدون استفاده باقی مانده و برنامهریزیها و بودجهبندیها به طور کلی مختل میشوند.
قریب به دو سال است که قیمت گاز طبیعی برای مصرفکنندگان صنعتی افزایش قیمت ۲۱ برابری داشته است. اینکه چه مکانیزمی موجب این افزایش قیمت شده است و اینکه چرا تولیدکننده باید تاوان کاهش ارزش پول ملی (فرایندی که هیچ نقشی در ایجاد و هیچ اختیاری در رفع آن ندارد) را بدهد، مورد بحث نیست؛ موضوع اصلی این است که وقتی تولیدکننده با مشقتهای فراوان در کنار افزایش ۶ برابری قیمت برق چنین افزایش قیمتی را برای گاز هم تقبل میکند، باز هم اطمینان ندارد همیشه یک جریان پایدار گاز در اختیار خواهد داشت. نکته تاملبرانگیزتر اینکه در بحبوحه کار و در مجادله با بسیاری از موانع و کمبودها، ناگهان مامور اداره گاز با یک دستور کتبی از راه میرسد و اقدام به قطع جریان گاز میکند. صرفا به این دلیل که هوا سرد شده است و در صورت عدم قطع گاز مصرفکنندگان صنعتی، باید انشعابات خانگی قطع شوند که این مسئله فاجعه بارتر خواهد بود. سرمای زمستان یک اتفاق پیشبینی نشده و حادثه غیرمترقبه نیست که بخواهد منجر به چنین فاجعهای شود و آنچه در پاییز و زمستان سال جاری به وقوع پیوست، تنها در حد بارش بسیار متعارف و عادی و طبعا افت دمای بعد از آن بود؛ در بسیاری از کشورهای دنیا، هر ساله سرمایی به مراتب شدیدتر از این میزان اتفاق میافتد.
در سال ۱۳۸۶، موج سرمایی شدید و طولانی در کشور خود داشتیم که به سبب بارش برف فراوان، تعدادی از جادهها و حتی آزادراهها تا یک هفته مسدود شدند اما هرگز چنین آشفتگی در گازرسانی مشاهده نشد. از آن تاریخ تاکنون چه اتفاقی در کشور رخ داده که سرمایی با شدتی به مراتب کمتر از آن، میتواند چنین بحرانی را ایجاد و بسیاری از صنایع را وادار به تعطیلی کند و با وجود این تعطیلی هم جریان گاز هزاران مصرفکننده خانگی قطع شود؟
از سوی دیگر، نبود جریان وحدت رویه بین سازمانهای دولتی نیز بار خود را تماما بر دوش صنعتگر تحمیل میکند. علیرغم محدودیت و یا قطع گاز، سوخت مایع مناسب (نفت گاز) از سوی شرکت تهیه و توزیع فرآورده های نفتی به عنوان جایگزین در اختیار واحدهای تولیدی قرار نمیگیرد و سازمان حفاظت محیط زیست نیز به هیچ عنوان به واحدهای صنعتی به استثنای نیروگاهها و صنایع سیمان اجازه استفاده از نفت کوره را نمیدهد. تمام این عوامل دست به دست هم میدهند و در نهایت صنعتگران را تسلیم و وادار به توقف تولید میکنند و در آخر تولیدکننده میماند و تعهدات وی به کارگر، مشتری، بانک، بیمه، دارایی و… .
نقل است که نیمه شبی مردی را بالای دیوار خانهای دیدند. پرسیدند: آن جا چه میکنی؟ پاسخ داد: نی میزنم. گفتند: این چه نی زدنی است که صدا ندارد؟ گفت: صدایش فردا صبح در میآید! در پایان باید به این واقعیت تلخ اشاره کرد که صدای این کاهش تولید، افت درآمد ناخالص و کاهش ورود ارز به کشور و در نهایت افزایش بیشتر نرخ ارز به زودی با دمیدن صبحی که چندان دور نیست، در خواهد آمد و اگر مسئولان دولتی ذیربط به فریاد تولید و صنعت نرسند، متاسفانه شرایط از این هم بدتر خواهد شد. از گفتن این واقعیت که توسعه و سهمیهبندی مانعهالجمعند و سکوت متولیان امر دیگر خسته شدهایم؛ لطفا یکی را انتخاب کنید!
یادداشت: عیدالله تیمورینیا
انتهای پیام//
طبق اعلام موسسه بررسی آماری انرژی جهان،
تا سال 2035 صورت خواهد پذیرفت؛
سرنوشت پیش روی انرژیهای تجدیدپذیر در اروپا چیست؟
همزمان با افزایش تولید ناخالص داخلی کشورهای صنعتی،
در بازه زمانی 2013 تا 2022 رخ داد؛
با افزایش بارندگیها در بخشهای جنوبی چین،
شاخصهای قیمتی فلزات آنلاین
شمش آلومینیوم
فلزات آنلاین
1403/05/3
154179
ورق برنجی
فلزات آنلاین
1403/05/3
542326
ورق مسی
فلزات آنلاین
1403/05/3
727147
لوله مسی
فلزات آنلاین
1403/05/3
2423171
بیلت فولادی
فلزات آنلاین
1403/05/3
25402
آهن اسفنجی
فلزات آنلاین
1403/05/3
12530
ورق گرم اسیدشویی
فلزات آنلاین
1403/05/3
41249
لوله بدون درز
فلزات آنلاین
1403/05/3
49860
لوله اسپیرال
فلزات آنلاین
1403/05/3
44700
لوله درز مستقیم
فلزات آنلاین
1403/05/3
41997
تیرآهن
فلزات آنلاین
1403/05/3
26112
ناودانی
فلزات آنلاین
1403/05/3
28556
نبشی
فلزات آنلاین
1403/05/3
26222
پروفیل
فلزات آنلاین
1403/05/3
36465
ورق گرم
فلزات آنلاین
1403/05/3
33473
ورق رنگی
فلزات آنلاین
1403/05/3
44769
میلگرد آجدار
فلزات آنلاین
1403/05/3
25616
ورق سرد
فلزات آنلاین
1403/05/3
40067
ورق گالوانیزه
فلزات آنلاین
1403/05/3
43468
طلای ۱۸ عیار
فلزات آنلاین
1403/05/3
3363000