همزمان با تشدید تغییرات اقلیمی در جهان که نتایج سوء و مخرب بسیاری همچون گرمتر شدن آبوهوای کره زمین را به همراه داشته است، شاهد حرکت فولاسازان به سمت تولید پاک و سبز در کشورهای صنعتی و توسعهیافته هستیم؛ به نحوی که تولیدکنندگان فولاد هدف از این اقدام را حذف سوختهای فسیلی و جایگزینی با انرژیهای تجدیدپذیر، افزایش تولید اکسیژن در چرخه محیط زیست به کمک هیدروژن سبز و… دانستهاند. در حال حاضر کشورهای مطرح اروپایی مانند سوئد، آلمان و فرانسه پروژههای بزرگی را در راستای تولید فولاد سبز تعریف کردهاند که پیشرفت فیزیکی آنها به ۴۰ درصد نیز میرسد. در این میان ایران به عنوان یکی از ۱۰ تولیدکننده برتر فولاد جهان نیز از اهمیت تولید فولاد سبز غافل نشده و فولادسازان داخلی، گامهای مثبتی را با هدف تحقق این مهم برداشتهاند. اگرچه هزینه تولید فولاد سبز ۴۰ تا ۵۰ درصد بیشتر از فولاد معمولی است اما از هماکنون باید سرمایهگذاریهای لازم توسط دولت و بخش خصوصی در این زمینه صورت پذیرد و از کلیه پتانسیلهای موجود در مسیر تولید فولاد سبز در کشور بهره گرفته شود. خبرنگار پایگاه خبری و تحلیلی «فلزاتآنلاین» با هدف بررسی شرایط کنونی تولید فولاد سبز در ایران و جهان و عوامل موثر بر آن، گفتوگویی را با محمدرضا کرمی شاهرخی، مدیرعامل موسسه راهبردی معدن و فولاد سبز (سیگماس) تدارک دیده است که متن کامل آن را در ادامه خواهید خواند:
ارزیابی جنابعالی از روند پیشروی فولادسازان مطرح جهان در راستای تولید فولاد سبز چیست و تحقق این مهم را اساسا مستلزم چه فاکتورهایی در کارخانههای فولادی میدانید؟
در زمینه تولید فولاد سبز، فولادسازان برتر دنیا به دو دسته تقسیم شدهاند؛ برای برخی از آنها به خصوص اروپاییها، حرکت به سمت فولاد سبز یک مقوله جدی است و جزو راهبردهای شرکتهای مطرح محسوب میشود. بنابراین قدمهایی که این فولادسازان در راستای کاهش انتشار کربن برمیدارند، معمولا به شدت نیز رسانهای میشود که خود نشان ار اهمیت چنین گامهایی دارد. این دسته از فولادسازان مخارج هنگفتی را در زمینه افزایش بهرهوری، کربنزدایی، جذب کربن آلاینده و جایگزینی کورههای بلند سرمایهگذاری کرده و میکنند. در حال حاضر پروژههای عظیمی برای تولید فولاد عاری از کربن آلاینده در سوئد، آلمان و فرانسه تعریف شده است که برخی از آنها تا ۴۰ درصد پیشرفت فیزیکی دارند. از سوی دیگر، برخی فولادسازان جهانی علیرغم شعارهای فراوان فعلا تماشاگر اوضاع هستند تا اگر تولید فولاد سبز به لحاظ تکنولوژیک به بلوغ رسید، حضور آنها در این عرصه جدیتر شود. این فولادسازان در زمینه مذکور فعلا هزینه زیادی صرف نمیکنند و از جمله آنها میتوان به چینیها و هندیها اشاره کرد. باید توجه داشت که تحقق فولاد سبز و حرکت به سمت آن یک حرکت تکبعدی نیست و مستلزم چند کار به صورت همزمان است.
اولین نیاز اینکه باید ذهنیت و فرهنگ سازمانی و ضرورت شدید آن در میان فولادسازان ایجاد شود. تا زمانی که این موضوع جدی گرفته نشود و اهمیت آن نادیده گرفته شود، هر حرکتی صرفا جنبه موقت و تبلیغاتی خواهد داشت و اقدام جدی صورت نخواهد گرفت. به قول مولوی که میفرماید: آب کم جو، تشنگی آور به دست، تا بجوشد آبت از بالا و پست. دوما نیاز است که کارخانههای فولادی در حوزه تحقیق و توسعه (R&D) سرمایهگذاری کنند؛ البته لازم است که این مهم توسط یک مقام بالاتر یا به عبارتی سیاستگذار حاکمیتی در کشور سازماندهی شده و دانش به دست آمده بین تمام کارخانهها به نوعی همرسانی شود. سوما باید سرمایهگذاریهای لازم در زمینه فناوریهای نوین انجام شود. به عنوان مثال، فناوریهای مرتبط با جذب و انبارش کربن (CCUS) و تولید هیدروژن سبز، از جمله فناوریهایی به شمار میآیند که پیشبینی میشود در میانمدت و بلندمدت، در مسیر تولید فولاد سبز به کار گرفته شوند. ضرورت دیگر این است که در همکاریهای بینالمللی حضور داشته باشیم زیرا رسیدن به فولاد سبز مقصدی است که نه دیررسیدن به آن مطلوب است و نه زود رسیدن. اگر دیر به آن دست پیدا کنیم، صادرات با مخاطره مواجه خواهد شد و اگر زودتر از دنیا به سمت فولاد سبز حرک کنیم، آنقدر هزینهبر است که صرفه اقتصادی تولید از بین میرود.
با توجه به وضعیت کنونی بازار داخلی فولاد و سرمایهگذاریهای انجام شده، آیا میتوان امیدوار بود که ایران در آینده نزدیک موفق به تولید فولاد سبز شود؟
هماکنون فولادسازان ایرانی به دلیل استفاده از تکنولوژی «DRI+EAF»، آلایندگی کمتری نسبت به فولادسازان با کوره بلند نشر میدهند و از این رو به نوعی خود را سبزتر از سایر نقاط جهان میدانند اما این خاطرجمع بودن، سبب عدم انگیزه برای تحقیق و نوآوری و مهمتر از همه افزایش بهرهوری آنها شده است. حال این سوال بسیار مهم مطرح شده که فولاد سبز از کجا شروع میشود؟ از بهرهوری؛ یعنی اینکه از ورودی کمتر بتوانند خروجی بیشتر تولید کنند. این موضوع سبب سبزتر شدن تولید آنها میشود اما اکنون اگر پای راندمان در میان باشد، اوضاع خوبی به لحاظ تولید سبز در ایران نداریم. در واقع در بسیاری از صنایع کشور تولید کربن محدودیت ندارد و همه «کربن به اختیار» هستند؛ البته اگر تولید فولاد سبز را به معنای جایگزینی کامل گاز طبیعی در عملیات احیا با گاز هیدروژن در نظر بگیریم، باید گفت که مشکل اصلی در عدم استفاده از هیدروژن، به صرفه نبودن آن است. از آنجایی که هزینه تولید فولاد سبز میتواند ۴۰ تا ۵۰ درصد بیشتر از فولاد معمولی باشد، تولید این نوع فولاد اکنون اقتصادی نیست. بنابراین بحث اساسا مرتبط با صرفه اقتصادی است و توانایی تولید در اذهان فولادسازان، فعلا در رده دوم اهمیت قرار دارد. باید توجه داشت که هر سرمایهگذاری در این مسیر، سرمایهگذاری روی آینده است. ما معتقدیم که میتوانیم به زودی به شکل آزمایشی فولاد سبز تولید کنیم اما این کار نیازمند آن است که روندهای آینده فولاد، در ذهن مسئولان امر و فولادسازان، اهمیتی همسنگ سود اقتصادی کنونی پیدا کند. به قول معروف، آینده از آن کسانی است که از اکنون آن را طراحی میکنند؛ البته ناگفته نماند که جهان به تدریج در حال افزایش جریمه کربن و اجرای مکانیزمهایی است که تولید فولاد سنتی را به شدت گران میکند (مثل مکانیزم CBAM در اتحادیه اروپا).
هماکنون چه موانع و محدودیتهایی پیش روی فولادسازان کشور جهت تولید فولاد سبز وجود دارد و راهکارهای پیشنهادی شما جهت رفع آنها چیست؟
اگر عزم جدی برای تولید فولاد سبز در کشور وجود داشته باشد، مانع جدی حداقل برای تولید آزمایشی آن وجود ندارد. درست است که بحثهای فنی مرتبط با فولاد سبز به دلیل پیشینه نه چندان دور و دراز آن هنوز پیچیده به نظر میرسند اما ما نیز در کشور تجربه خوبی در فولادسازی داریم و از وجود متخصصان بیبهره نیستیم؛ ضمنا توجه به این نکته حائز اهمیت است که هر چالشی در این زمینه، یک فرصت برای دانشگاههای ماست و چه بسیار پایاننامهها و پروژههای ارزشمندی که میتواند حول این موضوع و با همکاری صنعت در دانشگاههای کشور تعریف شده و انجام پذیرد. در حقیقت دریایی از فرصتها وجود دارد؛ آن هم در اقیانوس آبی نه اقیانوس قرمز و برای بسیاری از محققان در رشتههای مختلف پروژههای نوآورانهای تعریف شده است.
نقش دولت و سازمانهای دولتی مانند صمت و بخش خصوصی و تشکلهای ذیربط مانند سیگماس در تحقق هرچه سریعتر و جامعتر تولید فولاد سبز را چگونه ارزیابی میکنید؟
پاسخ روشنی که میتوان به این پرسش داد، این است که انجام کارهایی که فعلا صرفه اقتصادی ندارند، برای فولادسازان جذاب نیست؛ مگر آنکه یک مشوق یا محرک بیرونی برای آن وجود داشته باشد. تقریبا تمام پروژههای مطرح فولاد سبز در دنیا از کمکهای مالی دولتی یا منطقهای بهره میبرند. دولت ما نیز میتواند با حمایتهای مالی یا حداقل معافیتهای مالیاتی و گمرکی به فولادسازان کشور در این مسیر کمک کند. بخش خصوصی نیز باید بداند که اگر در این زمینه با دنیا همگام نشود، به زودی مزیت رقابتی و امکان صادرات را از دست خواهد داد. ذکر این نکته خالی از لطف نیست که در اروپا خصوصا در آلمان، سوئد، فرانسه و انگلستان، بالغ بر سه میلیارد دلار کمک جهت تولید فولاد سبز در نظر گرفته شده است.
موسسه راهبردی معدن و فولاد سبز چه اهداف و برنامههایی را برای نیمه دوم سال جاری تدارک دیده و در دستور کار خود قرار داده است؟
موسسه راهبردی معدن و فولاد سبز (سیگماس) به رسالت رسانهای خود در راستای رصد تحولات دنیا در زمینه معدن و فولاد سبز ادامه خواهد داد و همچنین آمادگی این را دارد که به عنوان پیونددهنده صنعت، دولت و دانشگاه عمل کند. این موسسه در نظر دارد که پروژههای افزایش بهرهوری، خصوصا استفاده از فشار گاز سر کوره احیا برای بازیافت انرژی را پیگیری کند. همچنین اجرای پروژههای مرتبط با هوش مصنوعی از اولویتهای سیگماس است. همانطور که پیشتر اشاره شد، قدم اول در حرکت به سمت فولادسبز افزایش بهرهوری است و تمرکز اصلی ما باید بر این حوزه باشد. همچنین سعی میکنیم جلسات روشنگری و ترویج ادبیات فولاد سبز را برگزار کنیم و برای تدوین نقشه راه فولاد سبز در ایران، از هیچ تلاشی دریغ نخواهیم کرد.
انتهای پیام//