یاسر حاجی حیدری در گفتوگو با خبرنگار پایگاه خبری و تحلیلی «فلزات آنلاین» در خصوص برنامهریزی تولید، بیان کرد: در علم مدیریت، برنامهریزی تولید به معنای مدیریت فرایندهای تولید است؛ به گونهای که تمام منابع درگیر در عملیات تولید مانند نیروی انسانی، مواد اولیه و دستگاهها، با بیشترین بهرهوری در مسیر تحقق هدفگذاریهای صورتگرفته سازماندهی شوند. در این تعریف، کلیه ابعاد برنامهریزی برای سازمانها مد نظر قرار گرفته است و هر سازمان میتواند از این طریق به اهداف سازمانی خود در کوتاهمدت و بلندمدت دست پیدا کند.
وی افزود: نمونه بارز برنامهریزی موفق در شرکت فولاد مبارکه که یکی از بزرگترین بنگاههای اقتصادی کشور محسوب میشود، در کلیه زمینهها از جمله خرید، فروش، معاونتها و حتی اپراتورهای خط تولید به خوبی مشاهده میشود و به جرئت میتوان گفت که این فولادساز بزرگ کشور به کلیه اهداف برنامهریزی شده خود با بالاترین سطح تحقق دست یافته است. در واقع بهکارگیری سیستمهای نوین و جامع برنامهریزی، نقش بسیار مهمی در موفقیتهای شرکت فولاد مبارکه داشته است.مدیر برنامهریزی و کنترل کیفیت شرکت فولاد مبارکه در خصوص کارکردهای مهم برنامهریزی، عنوان کرد: به طور کلی، برنامهریزی سه کارکرد مهم برای سازمان دارد که اولین آنها توانایی ترسیم نتایج آتی تصمیمات سازمان در زمان حال است. در واقع برنامهریزی میتواند نتایج تصمیمات فعلی در آینده را به مدیران نشان دهد که به این ویژگی «قابلیت سناریوسازی» گفته میشود. به واسطه این ویژگی، میتوان سناریوهای مختلفی را برای سازمان ایجاد و نتایج آن را در حالتهای مختلف رصد کرد و یا به عبارت دیگر، با استفاده از سناریوسازی، میتوان نتایج ناشی از اتخاذ تصمیمات مختلف را در شرایط ثابت سنجید.
کارکردهای برنامهریزی در تولید
مدیر برنامهریزی و کنترل کیفیت شرکت فولاد مبارکه ضمن اشاره به سه مزیت مهم برنامهریزی در تولید، اذعان کرد: در وهله نخست، این مسئله باعث میشود تا میزان خطا و اشتباه در تصمیمگیری به حداقل برسد که این مزیت به کاهش هزینهها و ارتقای بهرهوری سازمان کمک میکند. همچنین قابلیت سناریوسازی برنامه این امکان را به مدیریت سازمان میدهد تا به جای تصمیمگیری بر اساس تصورات ذهنی، نتایج تصمیمگیریها را به صورت عینی مشاهده کند و بر این اساس، تصمیم درستتری اتخاذ شود. کارکرد دوم برنامهریزی، ایجاد معیار و شاخص است که با آن میتوان هر عملکردی را در سازمان ارزیابی کرد. با استفاده از برنامهریزی، معیار دقیقی برای سنجش ایجاد میشود که به جای ارزیابی عملکردها به صورت کیفی، میتوان آنها را به صورت کمی و به صورت درصدی از میزان تحقق اهداف سنجید. این شاخص، با ایجاد همزبانی و همراستایی در سازمان، به ارتقای بهرهوری سازمان کمک میکند. در صورت نبود این مهم و هدفی مشترک، برداشتهای متفاوتی از عملکرد سازمان میشود که سازماندهی و رسیدن به اهداف را با مشکل مواجه میکند. سومین کارکرد برنامهریزی، مشخص کردن وظایف در سطح فردی است. اگر برنامه مشخصی برای سازمان وجود نداشته باشد، افراد مختلف در سازمان قادر نخواهند بود اولویت وظایف خود را مشخص کنند و این امر باعث سردرگمی افراد در سازمان میشود. به عبارت دیگر، خارج شدن از سردرگمی افراد و همراستا شدن با اهداف سازمان، یکی از مهمترین کارکردهای برنامهریزی است.
حاجی حیدری با اشاره به اینکه مهمترین مسائل در تحقق برنامهریزی تولید، شناخت مجموعه و یا فرایند است، اظهار داشت: در واقع اطلاع داشتن از محدودیتها و مطلوبیتهای فرایند و یا مجموعه برای برنامهریزی تولید ضروری است. برای مثال در خط نورد، در مرحله نخست باید خط تولید را به خوبی شناخت و سپس مشخص کرد که بهترین عملکرد این خط تولید در چه حالتهایی رخ میدهد و محدودیتهای بالادستی و پاییندستی خط نورد چیست. اگر درک و شناخت درستی از خط تولید و یا فرایند در دسترس نباشد، نمیتوان برنامه درست و دقیقی برای آن تدوین کرد. دومین مسئله مهم در برنامهریزی تولید، هدفگذاری صحیح و درست است. در علوم مدیریتی گفته میشود که هدفگذاری باید «Smart» باشد. این اصطلاح از ابتدای پنج کلمه «Specific»، «Measurable»، «Attainable»، «Relevant» و «Time Based» گرفته شده و در واقع نشانه پنج ویژگی است. به این معنا که هدف باید مشخص باشد و قابل تحلیل و تفسیر نباشد. به عبارتی دیگر، هدفگذاری باید به گونهای صورت پذیرد که برداشت یکسانی از آن شود. علاوهبراین، یک هدف هوشمندانه باید قابل اندازهگیری، واقعبینانه، در دسترس و زمانمند باشد. در چنین شرایطی، برنامهریزی واقعبینانه، در دسترس و چالشبرانگیز اما قابل دسترس است.
تحقق و دستیابی به اهداف تولید
وی ادامه داد: سازمانها به منظور تحقق و دستیابی به اهداف تولید، از سیستمهای برنامهریزی بهرهمند میشوند. در شرکت فولاد مبارکه سیستم سلسلهمراتبی غلتان مورد استفاده قرار میگیرد. به این معنا که در این شرکت برای سطوح مختلف سازمان برنامههای پنج ساله، سالانه، سه ماهه، ماهانه و حتی برنامهریزی برای هر شیفت کاری تدوین میشود. سیستمهای سلسلهمراتبی اهداف و یا خروجیهای برنامهریزی در هر سطح از سازمان، اهداف سطوح پایینتر را تشکیل میدهند. بدین معنا که سطوح پایینتر سازمان باید به گونهای عمل کنند که سطوح بالاتر به برنامهریزی مشخصشده برسند. یکی از مسائل مهم در برنامهریزی هر سطح در سازمان این است که در سطوح پایینتر، محدودیتهای واقعیتری در برنامهریزی لحاظ میشوند. به عبارت دیگر، در سیستم سلسلهمراتبی، سطوح بالاتر سازمان نسبت به سطح پایینتر ایدهآلنگرتر هستند؛ در حالی که سطوح پایینتر سازمان در برنامهریزی جزئینگرتر عمل میکنند.
مدیر برنامهریزی و کنترل کیفیت شرکت فولاد مبارکه ابراز کرد: باید توجه داشت در یک سیستم سلسلهمراتبی غلتان لازم است که میزان تحقق برنامهها در بازههای زمانی کوچکتر مورد ارزیابی قرار گیرد. برای مثال، اهداف یک ساله که در اسفند ماه تدوین میشوند، باید در بازههای چندماهه مطالعه و برنامهریزی کرد. در روش مذکور، برنامهریزی مناسب برای لایهها و سطوح پایینتر، تضمین کننده رسیدن سازمان به اهداف سالانه خود است.
حاجیحیدری در خصوص افق برنامه سه ماهه شرکت فولاد مبارکه، اذعان کرد: در این شرکت به منظور تحقق اهداف سالانه برنامهریزی سه ماهه نیز انجام میشود و هر ماه به صورت غلتان برای افق سه ماه بعد برنامهریزی صورت میپذیرد. در این افق سه ماهه، کلیه عوامل موثر در دستیابی به اهداف برنامه مانند زمان توقف، ظرفیت خطوط، محدودیتهای انرژی و سیالات و تقاضای بازار و سفارشها لحاظ میشوند. یکی از مهمترین خروجیهای این برنامهریزی، تعیین میزان تولید محصول در شرکت فولاد مبارکه است که واحد فروش شرکت را از میزان عرضه محصول در ماه سوم مطلع میکند. برای مثال در اسفند ماه، برای سه ماهه فروردین، اردیبهشت و خرداد ماه برنامهریــزی لازم انجــام و در پایــان فروردین ماه دوباره برنامــهریــزی بــرای ســه مــاه بعــد یعنــی اردیبهشت، خرداد و تیر ماه انجام میشود. در واقع عملکرد شرکت فولاد مبارکه در بازههای یک ماهه، برای یک افق سه ماهه برنامهریزی میشوند تا در نهایت، این شرکت به اهداف تولید سالانه برسد. بنابراین اهداف سالانه، ورودیهای افق سه ماهه را تشکیل میدهند و این امر هر ماه تکرار میشود که مفهوم غلتان بودن را در مدل برنامهریزی سلسلهمراتبی غلتان به تصویر میکشد. این سیستم به شرکت فولاد مبارکه کمک میکند تا خود را با آخرین شرایط و وضعیت وفق و مطابق با آن، برنامهریزیهای لازم را انجام دهد. گفتنی است که اهداف سطوح بالاتر در شرکت فولاد مبارکه کنار گذاشته نمیشوند و هدف از اجرای برنامهریزهای ماهانه، سه ماهه و…، دستیابی به اهداف سطوح بالاتر است.
ضرورت مدیریت ریسک در سازمان
وی ضمن اشاره به عوامل مهم مدیریت ریسک، افزود: در یک سازمان، شناخت درست از عوامل داخلی و خارجی موثر بر افراد سازمان، درک درست از محیط داخلی سازمان و یا یک فرایند برنامهریزی، شناخت اهرمها، ذینفعان و… سازمان را از ریسکهای سازمانی دور میکند. با شناخت و درک درست موانع، میتوان ریسکها را در سازمان مدیریت و برای آنها سناریو تعریف کرد. فقط در چنین شرایطی است که در زمان وقوع ریسک، سازمان غافلگیر نخواهد شد. رویارویی سازمان با یک ریسک غیرمنتظره به این معناست که عوامل ایجاد آن در سازمان به درستی شناسایی نشدهاند و کاملا بدیهی است که برنامهریزی و تمهیدات لازم برای مقابله با ریسک و شناسایی منابع آن در سازمان انجام نشده است. در این شرایط، در سازمان مدیریت بحران انجام میشود که در این حوزه مدیریتی، سازمان از اهداف بهینه خود دور میشود. با این حال، بروز ریسکها در سازمان امری انکارناپذیر است و میتواند مانعی بر سر راه تحقق برنامههای تولید باشد.
مدیر برنامهریزی و کنترل کیفیت شرکت فولاد مبارکه با اشاره به اصلیترین چالشهای این شرکت در تحقق برنامهریزی تولید، مطرح کرد: مهمترین مشکلات این شرکت برای تحقق برنامهریزی تولید در سالهای نه چندان دور، کمبود مواد اولیه و طی سه سال گذشته، محدودیتهای برونسازمانی شامل محدودیتهای انرژی برق و گاز بوده است. یکی از مهمترین راهکارهای این شرکت برای تحقق برنامه تولید، در نظر گرفتن این محدودیتها به صورت ماهانه، فصلی و سالانه است. همچنین شرکت فولاد مبارکه با برقراری ارتباط با نهادهای بالادستی و تامینکنندگان برق و گاز، توانست از شدت و زمان محدودیتهای انرژی اطلاع داشته باشد. با توجه به الگوهای به دستآمده از این محدودیتها، شرکت توانسته است با سناریوسازی در حالتهای خوشبینانه، محتمل و بدبینانه، برنامههای خود را متناسب با محدودیتهای انرژی تنظیم کند. بــه ایــن معنی کــه بــا در نظر گرفتـــن سناریوهــای مختلــف، پیشبینیهــا و اقدامات لازم را از ماهها قبل انجام دهد تا در صورت اتفاق افتادن هر سناریو، آمادگی و منابع لازم به منظور مواجهه و انجام اقدامات مقتضی را داشته باشد.
حاجیحیدری در پایان خاطرنشان کرد: شرکت فولاد مبارکه تعمیرات سالانه و اجرای طرحهای توسعهمحور را در زمان محدویتها قرار میدهد تا از این زمانهای توقف به صورت بهینه بهرهمند شود. سناریوسازی و استفاده از زمانهای توقف به این معنا نیست که شرکت فولاد مبارکه ظرفیت از دست رفته نداشته است و در زمان محدودیتها، بخشی از ظرفیت تولید از دست میرود. با این حال، با در نظر گرفتن محدودیتهای پیشبینی شده، نتایج برنامهریزی به اهداف شرکت نزدیکتر میشود. گفتنی است که این محدودیتها برای برنامههای کوتاهمدت شرکت فولاد مبارکه است و تمهیدات اندیشیده شده در شرکت و همچنین برنامهریزیهای بلندمدت برای تامین انرژی، راهگشای تحقق برنامهریزی تولید شرکت فولاد مبارکه خواهند بود.