بسیاری از صاحبنظران بر این باورند که از هنگام اجتماعی شدن بشر مهمترین عامل در رشد و شکوفایی تمدنها و شکلگیری جوامع پویا و پیشگام در نوآوریها، ابداعات و اختراعات، بهرهگیری از دانشهای بشری از طریق ارتباطات انسانی بوده است.
به گزارش پایگاه خبری و تحلیلی «فلزاتآنلاین» و به نقل از بورس امروز، حسین طالبی، مدیر روابط عمومی شرکت معدنی و صنعتی چادرملو در یادداشتی نوشت: با مطالعه تاریخچه علوم و فنون یافت شده جوامع به خوبی در مییابم که هیچ ابداع و اختراعی خلقالساعه به ذهن مبتکرین و مخترعین رسوخ نکرده بلکه مراودات و دریافت اطلاعات وتجربیات از جهان پیرامون موجب شکلگیری یک ایده و تبدیل شدن به یک دست آورد شده، بدیهی است این رهاوردهای بشر در نتیجه توسعه ارتباطات انسانی و تعامل دوسویه بوده است.
امروزه با گسترش وسایل ارتباط جمعی بسیاری معتقدند با ابزارهای متنوع رسانهای میتوان همه چیز را از همین طریق دریافت کرد و دیگر نیازی به ارتباطات به شکل اولیه (رو در رو) نیست، اما سوال اینجاست که چگونه باید از رسانهها بهره برد.
آموزش و یادگیری سواد رسانهای، باعث بالا رفتن سرعت توسعه اجتماعی در جامعه میشود. داشتن این مهارت برای تمامی شهروندان و افراد یک جامعه لازم و ضروری است. بنابراین همه افراد باید تمهیداتی بیندیشند تا از طریق بالا بردن سطح سواد رسانهای خود، دانش و مهارت لازم برای تعامل در محیط کنونی ارتباطات انسانی را کسب کنند.
تاریخچه پیدایش سواد رسانهای به سال ۱۹۶۵ باز میگردد. “مارشال مک لوهان”، اولینبار در کتاب خود تحت عنوان ( برای درک رسانه) واژه “توسعه ابعاد وجودی انسان” را بهکار برده است. “مک لوهان” معتقد بود: “زمانی که دهکده جهانی فرا رسد، باید انسانها به سواد جدیدی به نام سواد رسانهای دست یابند”. از لحاظ نظری نیز، افراد باسواد رسانهای، در برابر اطلاعات رسانهای، آسیبپذیری کمتری دارند.
زیرا پیامهایی را که به منظور تأثیرگذاری بر آنها طراحی و ارسال میشود – در سطوح مختلف– مورد شناسایی قرار میدهند. با آگاهی یافتن نسبت به چگونگی ایجاد اطلاعات توسط رسانهها و خصوصاً اینترنت، حتی کودکان نیز قادر خواهند بود، در دنیایشان خودمختاری بیشتری داشته باشند.
به علاوه معلمان و استادانی که مهارتهای سواد رسانهای را کسب میکنند، میتوانند به اشاعه دهندگان اطلاعاتی تأثیرگذارتری تبدیل شوند و فاصله ی میان برنامههای آموزشی و برنامههای اجتماعی را از میان بردارند. و نهایتاً به مصرفکنندگان و مخاطبان منتقد و تیزبینتری تبدیل شوند.
تا قبل از رنسانس در غرب مبنای قدرت، قهر و سلطه بود و هرکس زورش بیشتر، قدرتش نیز بیشتر بود. پس از آن مبنای قدرت زمین شد و شاهد بروز فئودالیسم بودیم، ولی در پی انقلاب صنعتی اول و دوم در قرون ۱۸ و ۱۹ مبنای قدرت از زمین به ابزار تولید و سرمایه منتقل شد و تا سالهای پس از جنگ دوم، ابزار تولید و جنگ افزارهای نظامی مبنای قدرت را تشکیل میدادند و جنگ سرد آمریکا و شوروی نیز بر سر این دو موضوع بود، اما از اواخر دهه ۷۰ میلادی و با ظهور اینترنتهای اولیه و انقلاب در فناوری اطلاعات و ارتباطات صحنه جهانی تغییراتی بزرگی را شاهد بود و مقولهای به نام رسانه وارد معادلات قدرت شد.
امروزه دایره وسایل ارتباط جمعی آنچنان در حال گسترش است که به جرأت میتوان گفت هر روز تحولی جدید در فرآیند ارتباطات از طریق وسایل متنوع ارتباط جمعی مشاهده میشود. فراوانی جمعیت، تمرکز گروههای وسیع انسانی در شهرهای بزرگ، شرایط خاص تمدن صنعتی و پیچیدگی وضع زندگی اجتماعی، وابستگیها و همبستگیهای ملی و بینالمللی، ناامنی و بحرانها، تحول نظامهای سیاسی و اجتماعی، دگرگونی مبانی فرهنگی، ترک سنتهای قدیمی و مخصوصاً بیداری وجدان اجتماعی همه از جمله عواملی هستند که روز به روز نیاز انسان را به آگاهی از تمام حوادث و وقایع جاری محیط زندگی بیشتر میکند، تا جایی که پیشرفت وسایل ارتباط جمعی و توسعه اقتصادی و اجتماعی و تحکیم مبانی دموکراسی و تفاهم بینالمللی لازم و ملزوم یکدیگر شده اند.
در این جوامع افراد کوشش میکنند همیشه در جریان همه امور و مسائل اجتماعی قرار داشته باشند تا بتوانند به طور مستقیم یا غیرمستقیم نقش خاص خویش را در زندگی گروهی ایفا کنند. به همین جهت آگاهی اجتماعی از مهمترین ویژگیهای زمان معاصر به شمار میرود و همین آگاهی است که انسان را به زندگی فردی و جمعی علاقه مند میسازد و توجه او را به مسوولیتهای وی جلب میکند.
به این ترتیب در جامعه امروز یک فرد تنها موقعی میتواند بهترین و مطمئنترین امکانات و وسایل زندگی را برای زندگی گروهی به دست آورد که دارای معلومات و اطلاعات کافی، خط مشیهای صحیح و افکار و عقاید سالم باشد و این امر با استفاده از وسایل ارتباط جمعی، روزنامهها، نشریات، کتب، سایتهای اطلاعاتی و در یک کلام اطلاعات قابل دسترسی است.
امروزه توجه صاحبان سرمایه نیز به سمت رسانهها جلب شده است، چرا که از این طریق با تسلط بر اذهان عمومی میتوانند بازاری مناسب برای محصولات خود ایجاد کنند. در گذشته هر آنچه را که تولید کنندگان عرضه میکردند فروخته میشد، اما با افزایش تولید کنندگان، بازار به سمت رقابتی شدن پیش رفت و در این حالت رسانهها به عنوان ابزاری برای معرفی محصولات تولید شده به کار گرفته شدند و بدین ترتیب تبلیغات بهعنوان یک حرفه و یک پل ارتباطی بین رسانه و اقتصاد معرفی شد.
اکولوژی رسانه
اکولـــوژی رسانـــه به منزلــه مطالعــه رسانـــه بهعنوان محیط است که در بر گیرنده ساختار آن، محتوای آن و تاثیر آن بر مردم است. اکولوژی بودن یک رسانه با سه شاخص تکنولوژی در دسترس، محتوا و مندرجات رسانه و موقعیت اجتماعی رسانه تعریف میشود.
چهار دوره اکولوژی رسانه
۱- عصر ظهور فناوری ارتباطی ۲ – عصر رسانههای دیداری- شنیداری ۳- عصر چند رسانهایها ۴ – دوره فرا رسانه. بهدلیل اینکه عصر حاضر مربوط به دو دوره آخر است در این مقاله تمرکزخود را بر روی بررسی این دو محور اختصاص میدهیم.
عصر چندرسانهایها (۱۸۷۳ تا ۱۹۹۱)
با افزایش جمعیت و پراکندگی آنان در سطح کره خاکی نیاز به اطلاعات و تبادل آن بیشتر شد. انسان که برای ارسال پیامهای خود، زمانی از دوندگان مقاوم، اسبهای تندرو و کبوتران نامهبر استفاده میکرد و زمانی دیگر، از مطبوعات و روزنامهها، اما نتوانست نیاز اصلیاش را که تبادل سریع اطلاعات بود، برطرف سازد؛ او به وسیلهای نیاز داشت تا پیامهای خود را سریعتر منتقل کند. اختراع برق و سپس پیدایش تلگراف درسال ۱۸۳۲ توسط ساموئل مورس موجب شد، انسان بتواند برای نخستین بار اطلاعات را با سرعت بالا و از طریق رمزهای ساده به مسافتهای طولانی انتقال دهد.
اما اختراع تلفن در سال ۱۸۷۶ توسط الکساندر گراهام بل و توماس واتسون آمریکایی، تحول بزرگی بود، زیرا علاوه بر غلبه زمان و مکان، این امکان فراهم شده بود که صدای انسان دیگری را که کیلومترها فاصله داشت را شنید. هر چند تلفن در بالا رفتن سرعت ارتباطات تاثیر بهسزایی داشت اما به دلیل استفاده ازسیم، محدودیت در ارتباط همچنان وجود داشت و وسیلهای مورد نیاز بود، تا بدون سیم و با سرعت نور، اطلاعات را در فضا انتقال دهد و از موانع بگذرد، و آن چیزی نبود جز رادیو.
با اختراع رادیو در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، انسان توسط ما رکنی ایتالیایی در سال ۱۸۹۵ اخبار و اطلاعات با سرعت شگفتآوری تا نقاط دور دست منتشر شدند.
در مرحله بعد، سینما متولد شد. این وسیله ارتباطی که هدفش سرگرمی و پرکردن اوقات فراغت بود، کمتر جنبه خبری داشت و حتی از نظر انتشار نیز با دیگر وسایل ارتباطی تفاوت اساسی داشت، از جمله پیشرفتهای چشمگیر علمی پس از جنگ جهانی دوم بود، زیرا در سالهای آخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، با کوششهای که برای تکمیل فن عکاسی و فیلمبرداری صورت گرفت، وسایل نوینی چون سینما وتلویزیون در اختیار انسان گذاشته شد.
ظهور تلویزیون موجب شد که رویدادها آن چنان که اتفاق افتادهاند، به جهان نشان داده شوند. گسترش تلویزیون پس از جنگ جهانی دوم و فراگیر شدنش، آن را به یک رسانه همگانی تبدیل کرد. این وسیله جدید که میتوانست، پیام مشابهی را برای میلیونها نفر به طور همزمان پخش کند، موجب همگون سازی مخاطبان و ایجاد مخاطبان یکسان شد و اغلب توسط دولتها اداره میشد. رواج تلویزیون درسه دهه پس از جنگ جهانی دوم، به قول مک لوهان دنیای جدیدی از ارتباطات را موجب شد. البته گسترش این رسانه جدید، به معنای از میان رفتن دیگر رسانهها نبود.
عصر فرا رسانه
حال، انسان برای حفظ اطلاعات، باید وسیلهای را در اختیار داشته باشد تا اطلاعات به دست آمده را انباشته کند. در ابتدا انسان برای نگهداری اطلاعات، از مغز خوداستفاده میکرد، کندن تصویر بر روی سنگ را نیز میتوان از وسایل اولیه انباشت اطلاعات در گذشتههای دور دانست، اختراع حروف الفبا و استفاده از چرم به جای لوحهای گلی و پیدایش کاغذ و اختراع چاپ و در سالها بعد، پیدایش عکس، فیلم، ضبط صوت و نوار کاست و ظهور کامپیوترهای که میتواند، اطلاعات فراوانی را در حافظه خود نگه دارد، از دیگر وسایل انباشت اطلاعات است. با ورود کامپیوتر به زندگی بشر و ایجاد شبکه اینترنت، تحولی عظیم در زندگی بشر رخ داد و انقلابی عظیم با نام انقلاب اطلاعات رخ داد.
گسترش سیلآسای کامپیوتر در دهههای اخیر، مهمترین تغییر را در نظام دانایی، از اختراع چاپ در قرن پانزدهم یا حتی از اختراع خط به این سو، پدید آورده است. همراه با این تغییر خارقالعاده، گسترش شبکهها و رسانهها که کارشان جابهجا کردن دانایی و عناصر تشکیلدهنده آن، یعنی داده و اطلاعات است، به همان اندازه شگفتانگیز است که ابزارهای جمعآوری و انباشت و طبقهبندی اطلاعات.
در حقیقت این دو فراگرد، جدا از یکدیگر نیست، چرا که انباشت اطلاعات، تراکم تجربه و دانش، آن چیزی است که افراد، نسلها و ملتها در سراسر تاریخ، برای آیندگانشان به میراث گذاشته اند.
اکنون ما قادریم با ثبت و ضبط کردن، اطلاعات را برای آینده نزدیک و دور نگه داریم و از ترکیب تکنولوژیهای متفاوت، یعنی «صنایع کامپیوتر، نرم افزار و برنامهنویسی، صنایع فیلمسازی، سینما و تلویزیون، و صنایع مخابرات (تله کامیونیکیشن و الکترونیک)» ابرشاهراه اطلاعاتی ایجاد شده کنیم و اطلاعات گوناگون رابه صوت و تصویری از طریق کابلهای فیبر نوری، به مصرفکننده منتقل سازیم.
پس میتوان گفت در دهه ۱۹۸۰، تکنولوژیهای جدید، دنیای رسانهها را با تغییر و تحول روبهرو کردند و با این دگرگونی، رسانهها این توانایی را یافتند که اطلاعات را در سطح گستردهای منتشر کنند و انفجاری در رابطه با کمیت اطلاعات ایجاد کنند؛ اما به علت از بین رفتن توده مردم، شمار مخاطبان رسانهها در این دوره در حال محدود شدن است و انبوه مخاطبان به گروههای کوچکتر تبدیل شدهاند.