تکمیل زنجیره فولاد، در جهت تحقق تولید ۵۵ میلیون تن تا سال ۱۴۰۴ یکی از ضرورتها است. در این راستا توجه به استانداردهای جهانی، درنظر گرفتن بازارهای مناسب، افزایش بهرهوری در تمام ابعاد آن، مخصوصا در نیروی انسانی و نیز ایجاد زیرساختهای لازم از جمله پیشنیازهای ضروری در این حوزه است. همچنین ستاد زنجیره فولاد به عنوان هماهنگکننده میتواند نقش موثری در این زمینه ایفا کند.
بدون شک موضوع تکمیل زنجیره فولاد ضرورتی اجتنابناپذیر است و باید خیلی پیش از اینها مورد توجه قرار میگرفت؛ اما بهدلیل عدم حفظ ثبات متولی برای این صنعت، متاسفانه زنجیره فولاد شاهد بهمریختگی و گسست است. پرواضح است که این امر منجر به ناهمگونی در فرآیند شده و تکمیل زنجیره را با مشکلات بیشماری مواجه میکند.
خوشبختانه با روی کار آمدن دولت تدبیر و امید توجه بسیار خوبی به این موضوع شد و همگونسازی در زنجیره به مرور شکل گرفت. هر چند تا رسیدن به حد مطلوب فاصله وجود دارد، اما پیشرفت کار روند مناسب رو به پیشرفتی را طی میکند.
توجه به دو موضوع در مورد بررسی وضعیت زنجیره کنونی فولاد در کشور ضروری است: اول وجود ذخایر عظیم سنگآهن در ایران که بیش از ۴ میلیارد تن برآورد شده است و دوم پتانسیل اشتغالزایی بسیار بالا در این حوزه. توجه به این دو مورد این ضرورت را ایجاب میکند که تمام تلاش کشور باید بر استفاده از منابع داخلی متمرکز شود تا شاهد شکوفایی اقتصادی و رونق در اشتغالزایی باشد. یافتن بازار صادراتی مناسب، توجه به بهرهوری نیروی انسانی و پیشبینی زیرساختهای لازم، سه عامل مهم در تکمیل زنجیره محسوب میشوند.
برنامهریزی برای توسعه کمی و کیفی تولید مبتنی بر توسعه صادرات، موضوع مهمی است که باید به آن توجه شود. با تکمیل زنجیره و تولید، علاوه بر رفع کامل نیازهای کشور میتوان بازار صادراتی مناسبی را برای معاملات جهانی یافت.
لازمه این کار، ایجاد امکان رقابت در بازارهای بینالمللی است. در این زمینه اما باید دانست که تمرکز بر واردات مواد اولیه باعث اختلال در مبانی و اصول صادرات خواهد شد.
ممکن است این سوال پیشآید که چین با این حجم از مواد اولیه که وارد کشور خود میکند، چگونه تا این حد در این بازار رقابتی موفق عمل میکند؟
پاسخ این است که این کشور در مورد نهادها و سازمانهای مربوطه، مدیریت مطلوبی را در کنترل و کاهش هزینهها دارد و این مدیریت مناسب باعث میشود سیاستها بر این اصل مبتنی باشد که خروج مواد اولیه از چین بسیار محدود شود و واردات مواد اولیه با هدف تولید محصولات نهایی و پاییندستی با ارزش افزوده بسیار بالا انجام شود.
متاسفانه این امر در کشور ما در وضعیت چندان مطلوبی به سر نمیبرد و در این خصوص نیازمند توجه لازم از مراجع و سازمانهای مربوطه است. باید دانست که این حضور موفق در بازار رقابتی با در نظر گرفتن اولویتها و مزیتهای رقابتی اتفاق افتاده است.
مزیتهایی که هر کشور در حوزه صنایعی مانند فلزات اساسی ایجاد میکند، میتواند به بهبود شرایط اقتصادی و صادرات محصول نهایی کمک کند. این مزیتها میتواند در بخشهای مختلف تاثیرگذاری خود را نشان دهد؛ به عنوان مثال در نظر گرفتن مزیتهای خاص در تولید تجهیزات در حوزه آهن و فولاد، توسعه تکنولوژی با هدف کاهش هزینههای تولید یا تولید مواد اولیه و قطعات پرهزینه در کشور میتواند باعث موفقیت بیشتری در این بخش شود.