از آنجا که قیمتگذاری روی در ایران به بازار فلزات لندن وابسته است، بنابراین نوسانات قیمتی بر همه شرکتهای تولیدکننده روی تاثیر میگذارد. در حال حاضر منابع اصلی خوراک کارخانهها کاهش یافته است بهطوریکه معدن انگوران به عنوان بزرگترین تولیدکننده خاک روی در کشور دچار کمبود میزان خاک و عیار شده است و معدن مهدیآباد نیز هنوز خاک روی تولید نمیکند.
هم اکنون همه تولیدکنندگان روی در کشور با کمبود مواد اولیه مواجه هستند که علت آن این است که ظرفیتسازیهای انجام شده برای تولید روی در کشور بیش از تولید معادن است؛ در نتیجه به دنبال منابع جدید میگردند. این منابع میتواند خاک جدید، استفاده از معادن کوچک یا واردات باشد.
تولیدکنندگان برای اینکه بتوانند میزان زیادی از ظرفیت خود را پوشش دهند، از منابعی تحت عنوان پسماند استفاده میکنند، چرا که صنعت روی کشور نسبتا جوان است و کشور تکنولوژی درجه یک در اختیار ندارد.
در نتیجه عملا اغلب پسماندها حاوی روی با ارزش هستند. در حال حاضر اکثر کارخانهها از پسماندهای خود بهعنوان یک منبع تولید ماده اولیه مجددا استفاده میکنند. پسماندهایی با عیارهای ۳ تا ۶ درصد، به عیار ۲۰ درصد تبدیل میشوند که به آن BZS گفته میشود.
پسماند در این فرآیند شسته شده با آهک تغلیظ میشود. در نتیجه این ماده به صورت هیدروکسید روی درمیآید و به خط تولید اضافه میشود. این فرآیند همانند یک چرخه عمل میکند و تکرار میشود. در چنین شرایطی هر چه زمان بگذرد، تولیدکنندگان روی حساب شدهتر عمل میکنند و مانع هدررفت روی در خط تولید خود میشوند.
منابع جدید خاک، نیاز اولیه صنعت روی اگر خوشبینانه به صنعت روی نگاه شود، قطعا همه تولیدکنندگان باید به دنبال دیگر منابع باشند. در کنار آن هزینههای جانبی خود را به گونهای کاهش دهند که صرفه اقتصادی ایجاد شود. اگر این اقدامات صورت نگیرد، کوچکترین نوساناتی در بازارهای جهانی میتواند منجر به زیاندهی و تعطیلی کارخانهها شود. در حال حاضر کمتر شرکتی یافت میشود که بتواند ظرفیت اسمی خود را پوشش دهد.
ضمن اینکه اغلب تولیدکنندگان روی خط تولید خود را با خاک عیار بالای انگوران یعنی ۲۵ تا ۳۰ درصد تعریف کردهاند. در زمانی که خاک انگوران عیار بالایی داشت و به میزان زیادی به شرکتهای تولیدکننده روی تعلق میگرفت، بسیاری از تولیدکنندگان توانستند به میزان ظرفیت خود تولید کنند.
اما در حال حاضر عیار خاک انگوران به زیر ۱۵ و حتی ۱۰ درصد افت پیدا کرده است و تامین آن نیز دشوار شده است. ضمن اینکه ظرفیتهای این معدن محدود شده و خاکهای متفاوتی را عرضه میکند.
این یعنی اگر یک شرکت در هر سال بتواند ۳۰ هزار تن خاک را وارد کند، در بهترین شرایط قادر خواهد بود از آن خاک به میزان ۶ هزار تن شمش تولید کند. به عبارت بهتر برای تولیدکنندگان دارای ظرفیتهای بسیار بالا مانند ۲۰ هزار تن و ۳۰ هزار تن، تولید ۶ هزار تنی رقم چندانی محسوب نمیشود. در منابع داخلی تامینکننده خوراک نیز انواع خاک وجود دارند.
به طور مثال خاک دارای سرب بالا توسط برخی از شرکتها در مرحله فلوتاسیون از خط تولید جدا میشود. نوع دیگر خاک نیز دارای سرب بسیار کمی است که قابلیت استحصال ندارد و این نوع خاک در بسیاری از شرکتها مورد استفاده قرار میگیرد. خاک وارداتی نیز دارای هر دو نوع است. شرکتهای دارای چندین خط تولید قادر هستند که سرب و روی را از یکدیگر جدا کنند. حتی یک شرکت نیز میتواند نقره موجود در سرب را استحصال کند.