مدیر روابط عمومی شرکت معدنی و صنعتی چادرملو گفت: امروزه شناخت مخاطب همان مفهوم گذشته از مخاطب نیست. مخاطب امروزه کسی نیست که پیامهای منتشر شده در رسانههای گروهی را مشاهده و مطالعه کند و بیکموکاست آن را بپذیرد بلکه مخاطب امروز، فهم پیام را بر مبنای مفاهیم شکل گرفته در ذهن خود دریافت میکند.
به گزارش پایگاه خبری و تحلیلی «فلزاتآنلاین» و به نقل از روابط عمومی شرکت معدنی و صنعتی چادرملو، حسین طالبی مدیر روابط عمومی شرکت معدنی و صنعتی چادرملو طی یادداشتی در خصوص ضرورت تبدیل اندیشه ادراکی به کنش ادراکی در روابط عمومیها نوشت: مهدی محسنیانراد از اساتید و نظریهپردازان علوم ارتباطات کشور با ارائه مدل منبع معنی بر این باور است که اگر در ترسیم مدل ارتباط، نظمی منطقی و مبتنی بر رعایت درجات بزرگنمایی یک میکروسکوپ فرضی دنبال شود، میتوان بیشترین اشتراک معنی را ایجاد کرد. این نظریه بر این امر تاکید دارد که «معنی در ذهن است، نه در پیام» و بسیاری از محققان، پژوهشگران و روانشناسان نیز معتقدند معنی را باید در حافظه افراد جستوجو کرد؛ به عبارتی مشابهت معنی متجلی شده در ارتباطگیر با معنی مورد نظر ارتباطگر، مهمترین عامل سنجش یک ارتباط موثر است.
این پیچیدگی ادراکی پیام گیرنده، نقش و جایگاه و توانمندی پیامدهندگان را بسیار حائز اهمیت میکند. از این رو یک مدیر موفق در روابط عمومی راهی جز تقویت مهارت ادراکی خود ندارد. مهارت ادراکی، توانایی فهم این نکته است که کارکردهای مختلف هر پیام، نوع و شکل انتشار آن را آموخته و پیادهسازی کند و پیش از هر اقدامی برای ارسال پیام، برایند اثرگذاری آن در ذهن مخاطبان را پیشبینی کند. البته مهارت ادراکی چیزی نیست که بتوان با یک دوره آموزش نظری آن را ایجاد کرد بلکه فکر شما باید تغییر کند و در واقع اندیشه ادراکی تبدیل به کنش ادراکی شود.
به طور کلی تقویت مهارت ادراکی کمک میکند تا قدرت شناخت عناصر شکلدهنده پبام را به طور سیستماتیک در خود تقویت کنید. قدرت درک روابط بین اطلاعات و مولفهها را کسب کنید و بتوانید تصویر کلی از اطلاعات به دست آورید. با درک روابط منطقی بین دادهها، به تفکر منطقی مجهز شوید و در نهایت به قدرت پیشبینی بازخوردها دست مییابید.
بسیاری از مدیران روابط عمومی همواره تلاش دارند که سازمان متبوع و مقام ارشد آن و یا محصولات و خدمات خود را در هر فرصتی رسانهای کنند. از انتشار آگهی به طور گسترده گرفته تا انجام مصاحبهها و کنفرانسهای خبری که این سادهترین کارکرد روابط عمومی است اما انتخاب رسانه، زمان و محتوای مناسب مهمتر از اقدامات ذکر شده است.
فرض کنید قرار است یک جعبه مدادرنگی را تبلیغ کنید؟ برای اینکه اطلاعرسانی موفقی داشته باشید و بتوانید مخاطب را به سمت بازار خود هدایت کنید، باید قبل از هر چیز گروه هدف را انتخاب کنید. مهم نیست که چه کسانی مصرفکننده نهایی محصول هستند بلکه شما باید به خریداران اصلی محصول توجه کنید. کودکان مصرفکننده این محصول هستند اما قطعا این گروه خریداران آن نیستند. خریداران شما والدین هستند که اقدام به تهیه لوازم التحریر میکنند پس باید پیام را برای والدین طراحی کنید و در محلی قرار دهید که تعداد بیشتری آن را ببینند و توجهشان جلب شود.
همان طور که پیشتر اشاره شد، باید توجه داشت مخاطب همواره تحت تاثیر پسزمینههای ذهنی و مفاهیم درک شده در گذشته است؛ بنابراین، در بر خورد با هر پیامی ابتدا در ضمیر خود آگاه و ناخوداگاه خود به دنبال درک مفهوم پیام است و نزدیکترین مفهوم ذهنی خود را برای آن متصور میشود. پس در هر پیامی لازم است درک صحیحی از باورها، فرهنگ، تاریخ، شرایط اجتماعی، اقتصادی و مخاطبان داشته باشیم.
یکی از نکاتی که میتواند در درک مفاهیم مورد نظر فرستنده پیام و گیرنده موثر واقع شود، بیان روایت گونه است؛ به عبارتی هر روابط عمومی باید روایتی را از مجموعه فعالیت خود طراحی کند تا بتواند ذهنیت مخاطب و افکار عمومی را بر مبنای آن نسبت به سازمان متبوع خود شکل دهد. یک حرفهای روابط عمومی با یک سازمان، شرکت، دولت یا فرد همکاری میکند تا داستانی را بیان کند که اعتبار، ایده، محصول، موقعیت یا موفقیتی را به تصویر بکشد. بنابراین، به یک معنا میتوان گفت حرفهایهای روابط عمومی به عنوان داستانپردازان خلاقی هستند که برخلاف تبلیغکنندگان، روایتهای خود را در نماهای مختلف متشکل از اجزای به هم مرتبط طراحی، تدوین و پردازش میکنند و در یک پروسه زمانی از طریق کانالهای ارتباطی موثر بازگو میکنند. به عبارتی مجموعه روایتهای شما باید همچون قطعات یک پازل عمل کند تا زمانی که مخاطب این قطعات را به هم متصل میکند، تصویری واحد و یکپارچه و مرتبط از کلیت بنگاه یا سازمان در ذهن وی شکل بگیرد که هم جذابیت بصری داشته باشد و هم مفهوم مورد نظر شما شکل بپذیرد.
در حقیقت روابط عمومی روایتگر، هرگز برای مشتری پیشنهاد و یا انتخابی نمیکند بلکه تلاش دارد با ترسیم یک داستان منسجم به وی کمک کند بیندیشد و با گسترش دایره تحلیل خود، در فضای داستان قرار گرفته و انتخاب کند.
هرگز تلاش نکنید تا به مخاطب و مشتری القا کنید که بهترین هستید؛ باید روایتهای خود را به گونه پیش ببرید که آنها شما را بهتر بدانند و برای بهتر ماندن هم با افکار عمومی صادق باشید. بیتردید برقراری روابط دوستانه با متولیان رسانههای گروهی به عنوان کانال ارتباطی شما با جامعه مخاطبان نقش قابلتوجهی در انتقال پیام دارد.
یک مدیر روابط عمومی برای ایجاد اعتماد در بین فعالان حوزه رسانه باید زمان صرف کند که این کار با روابط رودررو شکل میگیرد. در مراودات و گفتوگوها است که فضای اعتماد ایجاد میشود، اینکه تصور کنید ارتباط مالی بین رسانه و شما کفایت میکند نگرش قابلپذیرشی نیست. اجازه دهید رسانهها همراه شما باشند تا در بیان روایتها یاریرسان باشند. بسیاری از مدیران روابط عمومیها زمانی که خبری خوب است، توجه رسانهها را جلب و زمانی که اوضاع بد پیش میرود از کانون توجه فرار میکنند؛ از این شیوه ارتباط جدا بپرهیزید.
سخن آخر اینکه هر روابط عمومی فارغ از اینکه در چه سازمان و یا بنگاه اقتصادی فعالیت دارد، باید یک استراتژی ارتباطی منطبق با اهداف کلان سازمانی برای خود طراحی و پیادهسازی کند.
انتهای پیام//