در فضای رقابتی کسبوکارهای امروز، هر سازمانی که بتواند قابلیت جدیدی را به مجموعه خود اضافه کند، از قدرت رقابتی بالاتری نسبت به رقبای خود برخوردار خواهد بود. در واحدهای صنعتی قابلیتهای جدید اغلب به شکل افزایش ظرفیت تولید و احداث کارخانههای جدید تعریف میشود. با این حال، احداث کارخانه از مطالعات اولیه تا قرار گرفتن در مدار تولید، فرایند پیچیده و دشواری است. در همین راستا شرکت مهندسین مشاور پیشگامان فولاد جنوب، مدل مهندسی بهرهبرداری را به عنوان یک مدل جدید برای بهرهبرداری از کارخانههای فولادی معرفی کرده است. این مدل نوین صنعتداری، کلیه امور مرتبط با راهبری کارخانه از بهرهبرداری، پشتیبانی ستادی و پیشتیبانی عملیاتی را پوشش میدهد. این شرکت میتواند با اشتراک اجزای عمومی و گسترش همکاری شرکای فنی سایر صنایع، مدل یادشده را به صنعت تعمیم دهد و تحولی را در مدل کارخانهداری ایجاد کند.
برخی محققان، «Capability» یا قابلیت را «رسوب شایستگی در سازمان» تعریف کردهاند؛ به طوری که حتی اگر افراد از سازمان بروند، شایستگی آنها در سازمان باقی بماند. از نگاهی دیگر «قابلیت»، توانایی سازمان برای دستیابی به یک نتیجه یا هدف خاص است. این مسئله ترکیبی از افراد، فرایندها و فناوری است که سازمان برای انجام یک کار یا عملکرد به آن نیاز دارد. نتیجه قابلیتهای یک سازمان، میتواند محصولات، خدمات و یا ترکیبی از آنها باشد.
سازمانها معمولا با توانمندیهای آشکار خود با رقبا رقابت میکنند که این میزان از توانمندیها را میتوان معادل اصطلاح ظرفیت اسمی در نظر گرفت اما به طور کلی، قابلیتهای موجود در سازمان، گاهی آشکار هستند و گاهی پنهان و نیازمند شناسایی و توسعه. شناسایی و توسعه قابلیت از عهده مدیران و رهبران تیزهوش و دیدهبان بر میآید. مطالعات راهبردی، حضور و بررسیهای میدانی فرایندها، آیندهپژوهی، خبرگی عمیق و جسارت نوآورانه، از لوازم توسعه قابلیتهای سازمانها به شمار میآیند.
با این حال چهرههای ماندگار کسبوکار و سازمانها کسانی هستند که توانستهاند قابلیت جدیدی را به سازمان خود بیفزایند که این مسئله نشاندهنده میزان «مشکل و بلندمدت» بودن توسعه قابلیتها در سازمانها است. دقت در ترکیب اجزای فوق، خود گواه مشکل و طولانی بودن این موضوع است. به احتمال قریب به یقین، چنین سازمانی در هر یک از سه بعد متخصص، دستورالعمل و تکنولوژی بیگانگیهایی دارد؛ بنابراین نیازمند بررسی و اصلاحات استراتژیک، امکانسنجی، مطالعات میدانی بازار رقابت، برنامهریزی بلندمدت، سرمایهگذاریهای متنوع و پذیرش ریسک قابل توجه آن است.
تکمیل قابلیتهای سرمایهگذار
مطالعات اولیه، تامین سرمایه و احداث کارخانه، کارهای دشوار و پرمشقتی محسوب میشوند؛ به طوری که احداث کارخانه تقریبا در همه پروژهها، به شرکتهای متخصص برونسپاری میشوند اما اصل مغفولمانده در بسیاری از تولیدیها، ایجاد همبستگی و یکپارچگی میان جزئیات اصلی و فرعی تولید است. سازمان سرمایهگذار قطعا دارای یک «مدل قابلیت» مشخص است که مدیریت سرمایه شاخصترین مولفه آن است.
با احداث یک پلنت فولادی، قابلیتهایی لازم است تا بتوان این تجهیزات غولپیکر را تست، راهاندازی، راهبری و مدیریت کرد و همان طور که پیشتر گفته شد، باید نیروی انسانی، فرایند و منابع تکنیکی زیادی گرد هم آیند تا سرمایهگذار، قابلیت کارخانهداری را به توانمندیهای خود بیفزاید. حتی این قابلیت، یک قابلیت فرعی و غیراضطراری محسوب میشود. یک سرمایهگذار و صاحب یک کارخانه از زنجیره فولاد، میتواند تمام شئون تولید و کارخانهداری را بیاموزد؛ حرفهای شود و اجرا کند اما تیم سرمایهگذار در سرمایهگذاری و سرمایهداری متخصص و مجرب است و ذاتا دارای قابلیتهای مهندسی و کارخانهداری نیست. در واقع تفکیکپذیری و تفاوتهای مدیریتی زیادی میان مدیریت سرمایه و مدیریت فنی کارخانه وجود دارد.
امروزه سه مولفه درونی نیروی متخصص مجرب، فرایند و فناوری لازم برای تست، راهاندازی، راهبری و مدیریت یک پلنت در زنجیره فولاد، به صورت یکپارچه و بهینه در قابلیتی به نام «مهندسی بهرهبرداری» صنعت فولاد توسط شرکت مهندسین مشاور پیشگامان فولاد جنوب معرفی شده و در هر کارخانهای در ایران و سایر کشورها قابل استفاده است. این مدل، یک قابلیت مهم برای کارخانهداری است که بدون وجود کارخانه، نمود و خروجی خاصی ندارد. با توجه به اینکه سرمایهگذاری، احداث و مهندسی بهرهبرداری، سه گام بزرگ و اصلی برای رسیدن به تولید نهایی هستند، به نظر میرسد که استفاده از قابلیت سوم نیز مانند قابلیت دوم برای سرمایهگذار، مقرون به صرفه، زودبازده و تضمینیتر خواهد بود. بنابراین میتوان مهندسی بهرهبرداری را متعلق به سرمایهگذار و قابلیتهای ویژه وی تعریف کرد.
برونسپاری امور کارخانه، قطعا راهحل خوبی است اما برونسپاریهای متعدد و متنوع برای امور ستادی، عملیاتی و فنی تولید، گیجکننده خواهد بود و باعث هدررفت منابع میشود. مزیت برتر مهندسی بهرهبرداری، گنجاندن تمام امور کارخانه از ستاد، عملیات تولید و پشتیبانی فنی به عنوان یک سرویس «As A Service» است. قبلا تعریف شده است که بهرهبرداری نامناسب عبارت است از کارخانهداری توسط یک تیم غیرمتخصص و بیتجربه و یا توسط تیمهای متعدد متخصص و مجرب.
کدام سرمایهگذاران؟
وجود معادن بزرگ سنگآهن، منابع انرژی نسبتا ارزانقیمت، نیروی انسانی جوان، متخصص و فراوان، بازارهای مصرف داخلی و بنادر متعدد برای صادرات، مهمترین مزایای نسبی ایران برای سرمایهگذاری و توسعه زنجیره فولاد هستند. در همین راستا طرحهای سرمایهگذاری متعدد و توزیعشدهای در کشور در دست اجرا و بعضا در شرف بهرهبرداری قرار دارند. از این میان میتوان به طرحهای هفتگانه فولادی کشور شامل واحدهای فولادسازی سپیددشت، شادگان، میانه، نیریز، سبزوار، قائنات و بافت اشاره کرد. علاوه بر طرحهای مذکور، پروژههای بزرگ دیگری نیز در استانهای کردستان، سیستانوبلوچستان، هرمزگان، خوزستان و… با سرمایهگذاری دولتی و بخش خصوصی در حال احداث هستند.
همان طور که در مقالات قبل اشاره شد، یک تعریف برای مدل مهندسی بهرهبرداری صنعت فولاد این چنین است: مجموعه فعالیتهای مبتنی بر تخصص و تجربه با هدف راهبری یک کارخانه در زنجیره فولاد از طریق ایجاد زیرساختهای دانشبنیان لازم و همچنین انتقال دانش و تجربه و رسیدن به تولید بهینه.
مزیت مدل مهندسی بهرهبرداری، ارائه خدمات این بسته به صورت یکجا، تخصصی و مبتنی بر تجربیات است؛ به گونهای که اولا سرمایهگذار صرفا به مدیریت سرمایه بپردازد و نیازی به مدیریت امور اجرایی کارخانه نداشته باشد، ثانیا یکپارچگی و همبستگی عملیات تست، رفع عیب و راهاندازی تجهیزات حاصل و ثالثا در بسیاری هزینهها صرفهجویی شود.
با توجه به این مدل عمومی، نباید محدودیتی برای احداث و راهاندازی کارخانه در نظر گرفت. تولید و پشتیبانیهای فنی و ستادی آن، در هر کارخانهای از زنجیره فولاد، توسط این مدل قابل انجام است. بنابراین هر سرمایهگذاری که در اندیشه احداث و راهاندازی کارخانه و حضور موفق در صنعت فولاد است، به راهکار مهندسی بهرهبرداری بیش از سایر راهکارها خواهد اندیشید. شاید در آینده، شرکت مهندسین مشاور پیشگامان فولاد جنوب، از زیستبوم فعلی که ساخته است، پا را فراتر نهد و با اشتراک اجزای عمومی صنعت و پیوستن شرکای فنی سایر صنایع، در توسعه «مهندسی بهرهبرداری صنعت» اکوسیستم بزرگتری بسازد.
سرمایهگذاران طرحهای فولادی کشور میتوانند پس از احداث کارخانه، از مهندسی بهرهبرداری برای رسیدن به تولید کمی و کیفی مطلوب استفاده کنند. اشاره به دو نکته در این زمینه شایسته است:
- در بخش دولتی، بهکارگیری مهندسی بهرهبرداری، از عریضتر شدن و ورود غیرضروری دولت به عملیات بنگاهداری، اجتناب میشود؛ ضمن اینکه سرمایهگذار بخش خصوصی نیز با این مدل، بدون نگرانی از جزئیات کارخانه و بازار، از سرمایه خود به شکل تخصصی بهرهبرداری میکند.
- مهندسی بهرهبرداری صنعت فولاد، نسخه نجاتبخشی برای کارخانجات زیانده دولتی یا خصوصی نیز خواهد بود. کارخانههایی که سالهای قبل راهاندازی شدهاند اما به هر دلیل، به اندازه ظرفیت اسمی خود تولید نمیکنند.
شکل ۱٫ تصویر قابلیتهای یک سازمان
شکل ۲٫ گامهای رسیدن به محصول نهایی
یادداشت: سید محمدحسین موسویزاده – مشاور مدیرعامل شرکت مهندسین مشاور پیشگامان فولاد جنوب
انتهای پیام//