مدیریت در مجموعههای مختلف، کسبوکارهای کوچک بزرگ و سازمانهای دولتی یا بخش خصوصی از اهمیت ویژهای برخوردار است. تعاریف متعددی از وظایف مدیریت در دورههای مختلف ارائه شده و اصلاحات بسیاری برای تکمیل آن در نظر گرفته شده است. اما در مجموع نمیتوان نسبت به نقش مدیریت در برنامهریزی، سازماندهی و کنترل یک مجموعه در اغلب این تعاریف بیتوجه بود. پایگاه خبری و تحلیلی «فلزاتآنلاین» با هدف بررسی نقش مدیریت در موفقیت یک مجموعه با مدیرعامل سازمان مدیریت صنعتی به گفتوگو نشسته است. متن کامل گفتوگو با ابوالفضل کیانی بختیاری را در ادامه میخوانید.
نقش مدیریت را در موفقیت یک کسبوکار تا چه اندازه موثر میدانید؟
دیدگاههای متعددی درخصوص مدیریت وجود دارد. در گذشته این مقوله مهم به منزله نظارت بر اجرای امور توسط دیگران اطق میشد؛ هرچند که این نظریه در حال حاضر منسوخ است. تعریف صحیح مدیریت در حال حاضر عبارت است از علم و هنر برنامهریزی، سیاستگذاری، اجرای صحیح سیاستهای تدوین شده، ارزیابی، کنترل و نظارت بر اجرای اهداف تعیین شده و مولفههای بسیار دیگری که برای آن در نظر گرفته شده است. مدیری که علم و هنر یاد شده و همچنین ویژگیهایی که به آن اشاره شد را در کنار هم داشته باشد، نقش بدون جایگزین در یک مجموعه بر عهده دارد.
مدیریت بنگاههای دولتی، خصولتی و خصوصی کشور را چطور ارزیابی میکنید؟ کدام یک موفقتر عمل میکنند و چرا؟
مدیریت نقش بسزایی در موفقیت عملکرد یک بنگاه دولتی یا خصوصی دارد. در حالت کلی باید اذعان کرد که مدیران بخش خصوصی اغلب موفقتر و حتی جسورتر از مدیران بنگاههای دولتی عمل میکند. چراکه بخش خصوصی اغلب چابکتر است و بهرهوری بالاتری دارد. این بخش از دولت و پشتوانه حمایتهای دولتی برخوردار نیست. یک مجموعه خصوصی را باید بنگاه درآمد، هزینه دانست. یعنی بهازای هر فعالیت درآمدزایی که در مجموعه انجام میشود، منابع مالی نصیب آن خواهد شد. درنهایت نیز این درآمد برای پرداخت هزینه کارکنان یا اجرای طرحهای توسعه استفاده خواهد شد.
عدم موفقیت در بخش دولتی و خصولتی را تا چه اندازه میتوان ناشی از عملکرد ضعیف مدیریت در این شرکتها دانست؟
مدیریت در یک ساختار دولتی بهصورت مستقل عمل نمیکند و اغلب از زنجیرهای از عوامل تاثیر میپذیرد. از جمله این موارد میتوان به ساختارهای ارباب رعیتی حاکم در طول دوران فعالیت دستگاههای اجرایی اشاره کرد. یا میتوان از نقش ریاستی مدیران در بنگاههای دولتی بهجای اجرای نقش رهبری بهعنوان عامل دیگری در ناکارآمدی برخی مدیران دولتی نام برد. این درحالی است که در شکل صحیح، رهبر یک سازمان، دست پیکره را میگیرد و با استراتژی که تعریف کرده، کل بدنه را گامبهگام دنبال خود جلو میبرد؛ یعنی پا به پای مجموعه فعالیت میکند. اما در نگاه رئیس مابانه، شخص مدیر فکر میکند که تنها باید دستور بدهد؛ حتی اگر دستوری که صادر میکند نادرست باشد و درنهایت موجب نابودی آن بنگاه شود. درواقع باید تاکید کرد که هنوز در مجموعههای دولتی ما ویژگی رهبری حاکم نشده است.
تربیت مدیران از چه اهمیتی برخوردار است؟ این موضوع، چه میزان در کشور ما مورد توجه قرار دارد؟
جانشینپروری یکی از اقدامات اساسی در همه سیستمها است. این اقدام باید با استراتژی مدون و برنامه هدفمند در بازه زمانی خاصی آغاز شود. یعنی مدیران جوان در کنار مدیران با تجربه و بالطبع مسنتر قرار گیرند و به آنها بها داده شود. یا در جلسات بهعنوان دستیار و مشاور حضور یابند و به تدریج کار را بیاموزند. تا زمانی که به درجهای از تجربه دست پیدا کنند و فرد بالادستی زمینه جایگزینی آنها را فراهم آورد. اگر این اتفاق نیفتد، روزبهروز با مدیران مسن و سنتی مواجه میشویم که در مقابل رویکردهای تغیر و تحول، مقاومت نشان میدهند.
مدیریت در یک مجموعه چطور میتواند به اتخاذ استراتژیهای مناسب در راستای طراحی و اجرای تغییر و تحولات موثر برای ارتقا سطح عملکرد و بهرهوری مجموعه کمک کند؟ شما چه اقداماتی در این راستا انجام دادهاید؟
دورههایی تحت عنوان مدیریت استراتژیک در سازمان مدیریت صنعتی تعریف شده است. در این دورهها، تفکر سیستمی و مدیریت اجرایی آموزش داده میشود. اعتقاد ما بر این است که اگر مدیری، دانش استراتژیک نداشته باشد یا اگر فردی که در مسند مدیریت یک سازمان یا کسبوکار قرار دارد، فاقد تفکر سیستمی باشد، اقدامات و عملکرد وی با بهرهوری همراه نخواهد بود. بر همین اساس نیز، سازمان مدیریت صنعتی این نقش را بر عهده گرفته است و در راستای آموزش مدیران گام بر میدارد و در راستای تحقق واقعی آن عمل میکند.