وقتی سخن از گذار به فرایند کربنزدایی در اقتصاد آمریکا به میان میآید، ناخودآگاه بسیاری تصور میکنند میزان مصرف سوختهای فسیلی در آمریکا در آینده به صفر خواهد رسید. ارزیابیهای انجام شده در همین رابطه نشان میدهد حداقل طی دهه آینده، استفاده از سوختهای فسیلی به طور کامل متوقف نخواهد شد. ابهامات زیادی در مورد آنچه پس از این ۱۰ سال در بخش سوختهای فسیلی آمریکا اتفاق میافتد، وجود دارد. با این حال، اگرچه میزان تولید زغالسنگ و استفاده از آن به سرعت در کاهش بوده است اما در خصوص آینده استفاده از نفت و گاز در آمریکا نمیتوان با قطعیت سخن گفت؛ چراکه عوامل زیادی در آن نقش دارند.
به گزارش پایگاه خبری و تحلیلی «فلزاتآنلاین» و به نقل از رسانه «Resources Radio»، مدلسازی اخیر نشان میدهد حتی با تغییراتی که در دهه آینده در خصوص استفاده از انرژی در ساختمانها، نیروگاههای برق، وسایل نقلیه الکتریکی و سایر بخشها ایجاد خواهد شد، هنوز ابهامات زیادی در مورد اینکه چه چشماندازی پیشروی سوختهای فسیلی قرار خواهد داشت، وجود دارد.
یکی از موضوعاتی که در حال حاضر در بخش انرژی به یک چالش تبدیل شده، ایجاد تعادل در دستیابی به اهداف تعیین شده در طرحهای جلوگیری از تغییرات اقلیمی و اهداف در نظر گرفته شده در طرحهای مبتنی بر تامین انرژی بوده است. منظور از تامین انرژی این است که باید از دسترسی مردم به انرژی ایمن و مقرونبهصرفه اطمینان حاصل شود. به عنوان مثال، حجم صادرات گاز طبیعی مایع از ایالات متحده آمریکا پس از آغاز جنگ روسیه به اوکراین و تهدید به توقف عرضه گاز به اروپا به طور قابلتوجهی افزایش یافته است؛ این یعنی اتحادیه اروپا اطمینان حاصل کرده است که خللی در دسترسی مردم قاره سبز به انرژی در صورت توقف صادرات گاز روسیه به این قاره ایجاد نخواهد شد. به منظور تامین گاز مورد نیاز قاره اروپا، آمریکا مجبور شده است میزان مصرف گاز طبیعی داخلی در بخش تولید برق یا بخش ساختمان را کاهش دهد و همین مسئله موجب افزایش حجم صادرات گاز طبیعی این کشور شده و جایگاه آمریکا را به عنوان یکی از مهمترین صادرکنندگان سوخت فسیلی مذکور در جهان ارتقا داده است.
گاز طبیعی، نقش بسیار مهمی در تامین امنیت انرژی در شبکه برق آمریکا دارد. از آنجایی که نیروگاههای مبتنی بر زغالسنگ به تدریج در این کشور برچیده میشوند، اهمیت استفاده از منابع قابل اتکای انرژی در صنعت برق نظیر گاز طبیعی به عنوان منبع ذخیره برق برای نیروگاههای خورشیدی و بادی، به ویژه در ساعات پیک مصرف روندی افزایشی به خود گرفته است. حتی با این تصور که سیستمهای ذخیره انرژی باتری و سایر سیستمهای با عملکرد مشابه به اندازه کافی نصب شدهاند، ممکن است شرایط جوی به گونهای تغییر کند که نیاز باشد برای یک دوره زمانی طولانیمدت که حتی نمیتوان به برق تولیدی از نیروگاههای خورشیدی و بادی متکی بود، از انرژیهای جایگزین برای تامین نیاز مصرفکنندگان برق در آمریکا بهره برد.
با سردتر شدن هوا و فرا رسیدن فصل زمستان در آمریکا، استفاده از پمپهای حرارتی منبع الکتریکی مناسبی برای گرمایش فراهم میکنند. با این حال، در برخی مناطق این کشور که دمای هوا سردتر بوده، ممکن است در عملکرد این پمپهای حرارتی اختلالی ایجاد شود. از این رو انتظار میرود برخی افراد برای تامین سوخت سیستمهای گرمایشی، از سوختهای فسیلی جایگزینی مانند پروپان یا گاز طبیعی به عنوان سیستمهای پشتیبان استفاده کنند. چالش مذکور در تامین انرژی در بخشهایی از آمریکا موجب شده است نتوان با اطمینان کامل در مورد اینکه قیمت سوختهای فسیلی چه تغییراتی را در آینده تجربه خواهند کرد، سخن گفت. از سوی دیگر، برخی رویدادهای پیشبینی نشده و ناترازیها در پیشبینیهای ارائه شده برای آینده نفت و گاز در آمریکا شرایطی را به وجود آورده است که در آن چشمانداز آتی سوختهای فسیلی در این کشور نامشخص است.
البته در حوزه انرژی طی دهه آینده، آمریکا با چالشهای دیگری نظیر نبود قطعیت در خصوص توسعه فناوری تولید هیدروژن، وضعیت نامشخص استفاده از فناوری جذب و ذخیره کربن در تاسیسات صنعتی و تولید برق و امکان تغییر کاربری استفاده از خطوط لوله انتقال گاز طبیعی و نفت، در صورت ایجاد تغییرات در روند مصرفی آنها روبهروست. ناگفته نماند گذار به انرژیهای تجدیدپذیر در آمریکا، چالشهای مهم دیگری در بخشهای مختلف انرژی و بخشهای مرتبط با آن را ایجاد خواهد کرد. در همین راستا، کاهش تولید و استفاده از سوختهای فسیلی میتواند چالشهای بزرگی را برای معیشت کارگرانی که به شدت به فعالیتهای مرتبط با این بخش وابسته هستند، ایجاد کند.
واضح است که بخشی از اقتصاد آمریکا حول محور استخراج، تولید، تحویل و مصرف سوختهای فسیلی توسعه یافته است و البته کل اقتصاد آمریکا به طور غیرمستقیم با صنایع توسعه یافته مبتنی بر این سوختها ارتباط دارد. در همین رابطه، شرکتها و موسسات مختلفی نیز تمام تمرکز خود را بر روی ارزیابی میزان کربن تولیدی صنایع فسیلی قرار دادهاند که در قالب گزارش نتایج آن منتشر میشود.
به عنوان مثال، بخش زغالسنگ آمریکا طی دهههای گذشته، نوسانات قابلتوجهی را تجربه کرده است و بخش تولید و استخراج این سوخت فسیلی در ایالتهایی مانند ویرجینیای غربی و کنتاکی سالهاست که از محدوده تمرکز اقتصادی خارج شده است. از سوی دیگر، تولید و استخراج زغالسنگ در برخی مناطق آمریکا همچنان به قوت خود باقی است اما آنچه مسلم بوده، اینکه میزان تولید این سوخت فسیلی حتی در مناطق مذکور نیز همانند گذشته زیاد نیست. روند تولید گاز شیل در بخش شرقی ایالات متحده آمریکا نسبت به تولید گاز طبیعی معمولی در مناطق گازی و نفتی ایالتهای جنوبی جدیدتر بوده و در واقع توسعه اقتصادی در این مناطق، حول محور سوختهای فسیلی شکل گرفته است.
بسته به اندازه ایالت و تنوع در کسب درآمدهای اقتصادی در آنها، مشاغل مبتنی بر سوختهای فسیلی نقش بزرگی در توسعه اقتصادی ایالتهای مذکور ایفا کردهاند. وابستگی اقتصادی ایالتهای شرقی آمریکا به درآمدزایی از طریق سوختهای فسیلی، در مقایسه با توسعه تولید نفت و گاز در ایالتهایی مانند تگزاس و برخی از ایالتهای دیگر که سابقه طولانیتری در تولید نفت و گاز دارند، بسیار بیشتر است.
وقتی صحبت از کسب درآمدهای دولتی و ایالتی مرتبط با تولید نفت و گاز و زغالسنگ به میان میآید، منظور دریافت حق بهره مالکانه یا دریافت مالیات بر منابع طبیعی است. در همین رابطه، ارزیابیهای منتشر شده نشان میدهد که ایجاد تغییرات یا کاهش در تولید و استخراج این سوختهای فسیلی، بر حجم درآمدهای دولتهای محلی در ایالتهایی مانند داکوتای شمالی، وایومینگ و نیومکزیکو تاثیر منفی میگذارد. ناگفته نماند برخی از این ایالتها با برنامهریزیهای انجام شده در راستای تنوعبخشی در کسب درآمدهای اقتصادی و کاهش وابستگی خود به تولید سوختهای فسیلی، عملکرد مناسبتری در مقایسه با سایر ایالتهای متکی به تولید نفت و گاز از خود به نمایش گذاشتهاند.
در بخش تولید زغالسنگ آمریکا نیز سناریو مشابه سناریو بخش نفت و گاز اتفاق افتاده است؛ با این تفاوت که سرعت کاهش تولید این سوخت فسیلی نسبت به دو سوخت فسیلی دیگر در کشور مذکور بیشتر بوده است. بیشترین سهم مصرف زغالسنگ در آمریکا به نیروگاه تولید برق اختصاص دارد که آن هم در گذر زمان روند نزولی به خود گرفته و به تدریج در حال جایگزینی با انرژیهای پاک است. روند کاهش میزان تولید زغالسنگ در آمریکا که از دههها قبل آغاز شده و طی دو دهه گذشته سرعت بیشتری به خود گرفته است، موجب شده فعالیت در معادن این سوخت فسیلی متوقف شود و به موازات آن، کارگران بسیاری به همین دلیل شغل خود را از دست دادهاند.
از همین رو، حجم درآمد دولتهای ایالتی و دریافت مالیات از بخش زغالسنگ آمریکا طی سالهای اخیر کاهش را به ثبت رسانده است. کاهش درآمدهای دولتی به واسطه از دست رفتن شغل بسیاری از کارگران بخش زغالسنگ موجب شده است در ایالتهای وابسته به تولید این سوخت فسیلی، سرعت روند ساخت مدارس، بیمارستانها و سایر زیرساختهای اقتصادی کاهش قابلتوجهی را تجربه کند و قدرت خریدم مردم نیز روندی نزولی را به ثبت برساند که البته این مشکلات ناشی از تاثیرات غیرمستقیم تمرکززدایی از بخش سوخت فسیلی مذکور در تعدادی از ایالتهای آمریکا بوده است.
در راستای حمایت از بخش زغالسنگ آمریکا، به ویژه در حوزه استخراج از معادن و تولید برق، کارگروهی بین سازمانی شکل گرفته است که تمرکز آن بر احیای اقتصادی بخش مذکور با هدف پشتیبانی از کارگران فعال و آن دسته از کارگرانی که شغل خود را در این بخش از دست دادهاند، معطوف شده است. با توجه به چشمانداز نامشخص تولید در صنایع نفت و گاز آمریکا و تغییرات احتمالی پیشروی آن و در نظر گرفتن تاثیرپذیری روند دریافت مالیات از این صنایع در آینده، پیشنهاد میشود کارگروه مشابهی برای صنایع نفت و گاز آمریکا تشکیل شود.
شماری از اعضای کمیته «تسریع فرایند کربنزدایی آمریکا» اخیرا در نامهای سرگشاده از کنگره این کشور درخواست کردهاند که هرچه سریعتر مجوزهای لازم به منظور راهاندازی دفاتر گذار به انرژیهای تجدیدپذیر در هر ایالتی که وابسته به کسب درآمد از بخشهای زغالسنگ، نفت و گاز تحت تاثیر این روند گذار قرار میگیرند، صادر شود تا توسعه اقتصادی و ایجاد مشاغل جدید همراه با فراهم کردن فضا برای جذب سرمایهگذاران در ایالتهای مذکور صورت پذیرد. اعضای کمیته نامبرده به نقش بسیار پررنگ قانون کاهش تورم که در دولت جو بایدن به تصویب رسید، به منظور دستیابی به هدفگذاریهای پیشبینی شده اشاره کردند.
آنها با تاکید بر مزایایی که اجرای قانون مذکور در بخش انرژی آمریکا به ارمغان میآورد، اظهار داشتند: یکی از نقاط قوت قانون مذکور، مربوط به اختصاص سرمایه به منظور تغییر کاربری زیرساختهای فعلی انرژی آمریکا است که بر اساس آن، حدود پنج میلیارد دلار اعتبار به شرکتها و افرادی که قصد دارند زیرساختهای انرژی متوقف شده یا برچیده شده خود مبتنی بر سوختهای فسیلی را بازسازی و یا جایگزین کنند، اختصاص مییابد.
در مجموع هنگامی که فعالیت یک تاسیسات، چه تولیدی یا غیرتولیدی متوقف میشود، خواه ناخواه اختلالاتی در روند جامعهای که از خدمات آن تاسیسات بهره میبرد، ایجاد میشود. در گذار به انرژیهای تجدیدپذیر نیز تاسیسات، نیروگاهها و شرکتهایی تحت تاثیر این روند قرار میگیرند. از این رو باید اقداماتی صورت پذیرد تا زمینه برای تغییر کاربری زیرساختهای آنها و فضا برای آموزش نیروهای کاری که شغل خود را به این واسطه از دست دادهاند، فراهم شود. انجام چنین اقدامات و ارائه حمایتهایی از این دست از سوی دولتهای ایالتی آمریکا باعث خواهد شد که اختلالی در مالیاتهای دریافتی از بخشهای زغالسنگ و نفت و گاز ایجاد نشود.
بنابراین هرچه آگاهی جوامع در خصوص توقف فعالیتهایی که به سوختهای فسیلی وابسته هستند، افزایش پیدا کند و تلاشها به منظور برنامهریزی برای انتقال نیروی کار و فعالیتهای صنعتی به تاسیسات بازطراحی شده یا اخیرا راهاندازی شده روندی صعودی به خود بگیرد، امکان ایجاد تنوع اقتصادی در کسب درآمدها در گذار به انرژیهای تجدیدپذیر راحتتر صورت میگیرد و اختلالی در دریافت مالیاتهای دولتی و ایالتی نیز به وجود نخواهد آمد. در این راستا، شفافیتسازی از سوی هر دو طرف از اهمیت بالایی برخوردار خواهد بود تا اطمینان حاصل شود که روند گذار بدون هیچ تاخیری انجام شود.
یکی از مشکلاتی که ممکن است فعالان در بخش سوختهای فسیلی آمریکا را از گذار به انرژیهای تجدیدپذیر دلسرد کند، موضوع هزینه بالای این اقدام خواهد بود. در همین راستا، باید مقامات ایالتی بودجهای بدین منظور درست قبل از اینکه فعالیت تاسیسات مبتنی بر سوختهای فسیلی متوقف شود، اختصاص دهند و حتی مجوز تغییر کاربری یا راهاندازی تاسیسات جدید مبتنی بر انرژیهای پاکی که قرار است از طریق چنین بودجهای انجام شود، زودتر از سوی مقامات مسئول صادر شود.
به عنوان مثال، چندین شرکت فعال در بخش گاز آمریکا که خدماتی به بخش ساختمان در این کشور ارائه میدهد، در بخش گذار به انرژیهای تجدیدپذیر اقدامات درخور توجهی را انجام دادهاند. در همین راستا، شرکتهای مذکور در بخش سرمایهگذاری، نگهداری و بخش بازطراحی لولههای انتقال گاز میان ایالتی دستاوردهایی را به ثبت رساندهاند.
ناگفته نماند که ممکن است مقاومتهایی از سوی برخی از تاسیسات، نیروگاهها و شرکتهای فعال در بخش سوختهای فسیلی در برابر پیشنهادات سیاسی مطرح شده به منظور گذار به انرژیهای تجدیدپذیر در آمریکا صورت پذیرد و باعث ایجاد اختلالاتی در این روند گذار شوند.
البته اینکه آیا ممکن است مقاومتهایی در برابر پیشنهادات سیاسی ارائه شده در این روند به وجود بیاید یا خیر، نمیتوان به طور قطع سخن گفت. با این حال، از منظر اقتصادی به طور قطع چالشهایی ایجاد خواهد شد؛ البته برخی از تاسیسات و شرکتها و حتی نیروگاههای برق چنین فرصتی را مغتنم شمرده و سعی خواهند کرد از بودجه و حمایتهای ارائه شده در راستای گذار به انرژیهای تجدیدپذیر با هدف افزایش حجم فروش محصولات و رشد حاشیه سود خود بهره ببرند. به نظر میرسد این تغییر دیدگاه و استقبال از چنین پیشنهاداتی، بیشتر از سوی فعالان صنعت برق که جامعه هدف گستردهتری دارند، مطرح میشود. در مقابل، ممکن است بیشترین مقاومتها و مخالفتها برای گذار به انرژیهای تجدیدپذیر در صنعت برق از سوی نیروگاههای مبتنی بر سوخت زغالسنگ که ممکن است به دلیل محدودیت تغییر کاربری آنها با استقبال سردی توسط سرمایهگذاران مواجه شوند، ارائه شود.
در خصوص شرکتها و تاسیسات فعال در بخش گاز آمریکا، میتوان بیان کرد آن دسته از شرکتهایی که منبع درآمد آنها تنها از طریق فروش و عرضه گاز توسط خطوط انتقال انرژی تامین میشود، مقاومت بیشتری در برابر گذار به انرژیهای تجدیدپذیر خواهند داشت. با این حال، آن دسته از شرکتهایی که منبع درآمد آنها از راههای مختلفی تامین میشود، به ویژه شرکتهایی که در بخش نیروگاهی نیز فعالیت دارند، در حالت عادی با استقبال بیشتری از طرح گذار حمایت میکنند. در بخش شرکتهای نفتی نیز شرکتهای بزرگتری که روند متنوعسازی منبع درآمد خود را در پیش گرفتهاند، برخلاف شرکتهای کوچکتر و آسیبپذیرتر، بدون شک تمایل بیشتری به گذار به انرژیهای تجدیدپذیر از خود نشان خواهند داد.
انتهای پیام//