مشاور پروژه «BSC» شرکت صنعت فولاد شادگان گفت: با پذیرش رویکرد کارت امتیازی متوازن «BSC» از سوی شرکت صنعت فولاد شادگان، این شرکت به اهداف راهبردی خود دست خواهد یافت و موفقیت خود به صورت بلندمدت در محیط کسبوکار را حفظ خواهد کرد.
به گزارش پایگاه خبری و تحلیلی «فلزات آنلاین» و به نقل از روابط عمومی شرکت صنعت فولاد شادگان، کارت امتیازی متوازن، یک ابزار مدیریت عملکرد راهبردی است که به سازمانها کمک میکند فعالیتهای تجاری را با چشمانداز و راهبرد خود هماهنگ کنند. کارت امتیازی متوازن که در اوایل دهه ۱۹۹۰ توسط کاپلان و نورتون معرفی شد، یک چارچوب سنجش عملکرد راهبردی است که عملکرد سازمان را از چهار جنبه مالی، مشتری، فرایندهای داخلی و یادگیری و رشد ارزیابی میکند. با در نظر گرفتن این جنبهها، کارت امتیازی متوازن دید جامعتر و متعادلتری از عملکرد یک سازمان ارائه میدهد و تصمیمگیری و اجرای راهبردها را بهبود میبخشد. در همین راستا، شرکت صنعت فولاد شادگان نیز در پی تاکیدات مدیرعامل مجموعه در خصوص تسهیل فرایندها و پیگیری تحقق اهداف سازمان بر اساس راهبردهای تعریف شده، استفاده از این روش را مدنظر قرار داده است.
سمیه خسروی، مشاور پروژه «BSC» شرکت صنعت فولاد شادگان در این خصوص بیان کرد: استفاده از متدلوژیها، یکی از راههای موفقیت در اجرای راهبردهای سازمان است. روشهای برنامهریزی راهبردی و اقداماتی که توسط سازمان انجام شده و منابعی که صرف میشوند، برنامههای تدوین شده و هر آنچه در دپارتمانهای مختلف آن سازمان روی میدهد را همسو میسازند. نکته مثبت در ارتباط با «BSC» اینکه این روش در سازمانی مانند فولاد شادگان قابل پیادهسازی است.
وی تصریح کرد: پیش از آنکه به مراحل انجام پروژه بپردازیم، باید به این پرسش پاسخ داده شود که چرا «BSC» باید در سازمان استقرار یابد؟ با در نظر گرفتن شرکتی مانند فولاد شادگان، میتوان اینگونه پاسخ داد که «BSC» مسیر تحقق راهبردهای شرکت است. این مهم میتواند باعث یکپارچگی سازمان شود؛ رویکردهای شخصی را کاملا از بین میبرد؛ اهمیت زمان را به بهترین شکل نمود میبخشد؛ امکان بررسی میزان پیشرفت را فراهم میآورد و سازمان را به سوی دادهمحوری سوق میدهد.
مشاور پروژه «BSC» شرکت صنعت فولاد شادگان عنوان کرد: بر این اساس میتوان بین «BSC» و ارزیابی عملکرد تفاوتهایی را قائل شد. ما مدلهای مختلفی را در حوزه ارزیابی عملکرد میشناسیم اما رویکرد این مدلها بر شناسایی تحقق یا عدم تحقق اهداف توسط افراد تمرکز یافته است و این مسئله باعث افت عملکرد و ترس افراد از پذیرش تعهدات بزرگ میشود. هنگامی که نگاه و رویکرد از فضای شخصی برداشته شود و با استفاده از «BSC» بر روی عملکرد سازمان در راستای رسیدن به اهداف راهبردی متمرکز شویم، سطح عملکرد پیدا خواهد کرد که امری مهم و حیاتی برای هر سازمان به ویژه صنایع است.
خسروی با اشاره به اینکه همکاری ما و شرکت صنعت فولاد شادگان از حدود سه ماه پیش آغاز شد، اظهار داشت: در همین راستا، نسخه سندهای راهبردهای قدیمی و جدید سازمان را تحویل گرفتیم و پروژه را با تعیین اهداف راهبردی و شاخصهای کلیدی عملکرد (KPI) وارد فاز اجرایی کردیم. این کار از مصاحبههایی با لایه های مختلف مدیریتی و سرپرستی سازمان پیش رفت. نخستین گام در استفاده از کارت امتیازی متوازن برای اجرای راهبردها، تعریف اهداف راهبردی سازمان و شاخص های کلیدی عملکرد است. این اهداف باید با چشمانداز، ماموریت و اهداف استراتژیک کلی سازمان همسو باشد و با انجام این کار، ما توانستیم از تمرکز و همسو بودن راهبردها با اهداف بلندمدت شرکت صنعت فولاد شادگان اطمینان حاصل کنیم.
وی خاطرنشان کرد: هنگامی که اهداف استراتژیک و شاخصهای کلیدی عملکرد مشخص شدند، در گام بعدی توسعه برنامههای عملیاتی در دستور کار قرار گرفت که ابتکارات، پروژهها و وظایف مورد نیاز برای دستیابی به اهداف را مشخص میکرد. این برنامههای عملیاتی باید در سراسر سازمان پخش شده و همچنین از اینکه تمام کارکنان نقش خود را در کمک به موفقیت راهبردها درک کردهاند، مطمئن میشدیم؛ چراکه ارتباط موثر برای اجرای موفقیتآمیز هر راهبرد بسیار حائز اهمیت است.
به گفته مشاور پروژه «BSC» شرکت صنعت فولاد شادگان، در گام بعدی باید مطمئن میشدیم که کارکنان از اهداف راهبردی، شاخصهای کلیدی عملکرد و برنامههای عملیاتی آگاه هستند و بدین منظور گزارشدهی ماهانه سطح پیشرفت پروژه را به انجام رساندیم. در این گزارشها، پایش پیشبرد شاخصها، حفظ چابکی سازمان در رسیدن به راهبردها و نحوه برخورد با چالشها و تهدیدات را مد نظر قرار دادهایم.
خسروی با تاکید بر اینکه نظارت و ارزیابی منظم عملکرد سازمان در برابر شاخصهای کلیدی عملکرد تعریف شده برای ارزیابی اثربخشی راهبردهای اجرا شده ضروری است، ادامه داد: در گام بعدی جمعآوری، تجزیه و تحلیل و گزارش دادههای مربوط به این شاخصها را در دستور کار قرار دادیم. آنچه به دست آمد، زمینههای بهبود را نمایان و اعمال تنظیمات لازم در راهبردها را ممکن ساخت. گام نهایی در استفاده از «BSC»، انطباق راهبردهای سازمان بر اساس دیدگاههای حاصل از پایش و ارزیابی است که میتواند شامل پالایش اهداف، تعدیل برنامههای اقدام یا حتی بازنگری سند راهبردی باشد.
وی در پایان با بیان اینکه کارت امتیازی متوازن، ابزاری قدرتمند برای شرکت صنعت فولاد شادگان است زیرا این شرکت در راستای پیادهسازی و اجرای موثر راهبردهای خود حرکت میکند، یادآور شد: هماکنون این شرکت به صورت کارآمد میتواند فعالیتهای خود را با اهداف و راهبردهای خود هماهنگ کند؛ کارکنان را درگیر و انگیزه دهد و استراتژیهای مجموعه را در طول زمان تطبیق داده و بهبود بخشد. با پذیرش رویکرد کارت امتیازی متوازن از سوی شرکت صنعت فولاد شادگان، میتوانیم با اطمینان بگوییم که این شرکت میتواند به اهداف راهبردی خود دست یابد و موفقیت خود را به صورت بلندمدت در محیط کسبوکار حفظ کند.
انتهای پیام//