بخش معدن و صنایع فلزی به منظور پاسخگویی به تقاضای فزاینده برای مواد اولیه حیاتی مورد استفاده در بخشهایی چون وسایل نقلیه الکتریکی، کشاورزی، ساختوساز و زیرساختهای برق و مقابله با چالشهای اقلیمی و ژئوپلیتیکی تغییرات گستردهای را تجربه میکند.
به گزارش پایگاه خبری و تحلیلی «فلزاتآنلاین» و به نقل از وبسایت مجمع جهانی اقتصاد، بهکارگیری نوآوری از طریق روشهایی مانند زیستکاوی، خودکارسازی فرایند تولید، استفاده از شیوههای مبتنی بر اقتصاد چرخشی و ایجاد تغییرات گسترده در فرایند استخراج، موجب بهبود اثرات زیستمحیطی، بهرهوری عملیاتی، افزایش اهمیت منبعیابی مسئولانه و اجرای دقیقتر فرایند نظارت در صنایع معدنی و فلزی شده است.
در همین راستا، تلاشها و همکاریهای مشترک زیادی در صنایع مذکور، همراه با ارائه سیاستگذاریها و تخصیص سرمایهگذاریهای حمایتی در رابطه با بازتعریف نقش صنعت معدن، از فرایند استخراج گرفته تا عرضه مواد اولیه به مصرفکنندگان انجام شده است. از سوی دیگر، وجه مشترک میان صنایع معدنی و فلزات با ظهور فناوریهای جدید مانند هوش مصنوعی از طریق مواد اولیه حیاتی روندی افزایشی داشته است. به عنوان مثال، تقاضا برای مواد معدنی مانند فولاد، مس، فسفات و آلومینیوم به دلیل استفاده از آنها در بخشهای مختلفی نظیر خودروسازی، کشاورزی، ساختوساز، برق و سایر صنایع حیاتی همچنان در حال افزایش است.
فناوریهایی که آینده بخش معدن را تغییر میدهند
صنایع معدنی و فلزی در حالت عادی جزو صنایعی که فناوری نقش گستردهای در آن داشته باشند، محسوب نمیشوند. در واقع میتوان بیان کرد که استفاده از فناوری در این صنایع فرایندمحور بوده و به طور کلی با انگیزه کاهش هزینهها و اخیرا با هدف بهبود اثرات زیستمحیطی صورت گرفته است. با این حال، بهکارگیری فناوریهای جدید در مجموع در صنایع معدنی و فلزی موجب ایجاد تحولاتی بنیادین شده است.
ارزیابیهای اخیر نشان میدهند که تاثیرگذاری استفاده از فناوریها در صنایع معدنی و فلزی، به نظر در آینده تغییراتی را تجربه خواهد کرد. براساس گزارش سازمان جهانی مالکیت فکری (WIPO)، تعداد پتنتهای مرتبط با بخش معدن ارائه شده در بازه زمانی سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۸ نسبت به بازه زمانی سالهای ۱۹۷۰ تا ۲۰۰۵، حدود ۴۱ درصد افزایش یافته است.
گزارش مذکور نشان میدهد بهکارگیری فناوری در صنایع معدنی نسبت به قبل افزایشی قابل توجه داشته است. شرکتهای معدنی نیز همگام با این مسئله در حال ایجاد تغییراتی گسترده در سطح سازمانی برای استفاده از فناوریهای جدید در کسبوکار خود هستند. علاوهبراین، افزایش قابلتوجهی در استفاده از فناوریهای بنیادین در بخش معدن، ناشی از پیشرفت در بخش فناوری اطلاعات و هوش مصنوعی رخ داده که میتواند عملکرد این بخش را مختل کرده و حتی ساختار آن را به طور کلی تغییر دهد.
خودکاریسازی فرایند تولید و بهکارگیری یادگیری ماشین (ML) موجب شده است عملکرد صنایع معدنی فراتر از انتظارات پیشین باشد. از آخرین تغییرات گسترده در صنایع معدنی به واسطه بهکارگیری فناوریهای مدرن، میتوان به خودکارسازی بخش استخراج، استفاده از کامیونهای خودران به منظور حمل محصولات و بهکارگیری پهپادها و استفاده از هوش مصنوعی برای پیشبینی زمان آغاز فاز تعمیر و نگهداری و بهبود بهرهوری فرایند استخراج از منابع معدنی اشاره کرد.
چنین تغییراتی موجب افزایش بهرهوری و امنیت زنجیره تامین در صنایع معدنی، به ویژه در فاز استخراج شده است. در صورتی که روند استفاده از فناوریها در تمامی صنایع معدنی تداوم داشته باشد، تحولی عظیم در بخش معدن و فلزات و صنایع مرتبط با آن رخ خواهد داد. گسترش بهکارگیری روشهای فناورمحوری مانند زیستکاوی، خودکارسازی فرایند تولید و استفاده از یادگیری ماشین، باعث شده است انتظارات از بخش معدن بیش از پیش افزایش پیدا کند.
اگرچه از زمان معرفی روش زیستکاوی بیش از ۶۰ سال میگذرد اما در حال حاضر بیش از ۲۰ درصد از تولید مس جهان با استفاده از این روش یا روش بیولیچینگ انجام میشود. با توجه به اینکه سرعت تکامل چنین فناوریهایی نسبت به گذشته بسیار افزایش یافته است که به نظر تاثیر مثبت و عمیقتری در بهبود فرایند استخراج از معادن خواهد داشت، از این رو از روش زیستکاوی میتوان به منظور استخراج ذخایری که پیشتر امکان انجام آن به دلیل هزینههای بالا وجود نداشت، استفاده کرد. تغییر رویکردها در بخش معدن از روشهای سنتی به روشهای جدیدتر شامل جایگزینی محلولهای شیمیایی (اغلب حاوی سیانید یا اسید سولفوریک) با میکروارگانیسمها میشود.
در حال حاضر روشهای جایگزین متعدد دیگری نیز در بخش معدن در دست توسعه قرار دارد که موجب ایجاد تحولی مداوم و رفع اختلالات بالقوه خواهد شد و در نتیجه آن بهرهوری، حاشیه سود و نظارت بر رعایت قوانین روندی افزایشی به خود خواهد گرفت. انتظار میرود بخش معدن و فلزات تمرکز خود را از سمت توسعه فناوریهای اختصاصی، به سمت توسعه رویکردهای یکپارچه تغییر دهد.
همچین با افزایش همکاریها میان شرکتهای معدنی و شرکتهای فعال در بخش فناوری، صنایع معدنی و فلزی تحولات عمیقتر و منسجمتری را در راستای رفع چالشهای پیش رو تجربه خواهند کرد. افزایش سطح اعتماد ذینفعان از جمله بخش آموزش، بخش خصوصی و دولتی و بخش مالی میتواند نقشی کلیدی در راستای رسیدن به اهداف در نظر گرفته شده در صنایع نامبرده داشته باشد.
چشمانداز بلندمدت فرایند استخراج و مدیریت مسئولانه منابع معدنی
به نظر میرسد شرکتهای معدن و فلزی جدای از تمرکز بر روی توسعه بخش استخراج و فرآوری که به طور معمول به عنوان بخشی اساسی از صنایع مذکور به شمار میرود، به دنبال بهکارگیری تکنولوژیهای جدید در دیگر بخشهای تحت نظارت خود هستند. به عنوان مثال، صنایع معدنی با توسعه بخشهایی که از روشهای سنتی در آن استفاده میشد، به سمت استفاده بیشتر از مواد اولیه بازیافتی و ترویج روشهای حمایتگرانه زیستمحیطی در حال حرکت است. چنین اقداماتی موجب بازتعریف نقش صنایع معدنی و فلزی در زنجیره ارزش در مقایسه با سالهای گذشته شده است. از همین رو، در حال حاضر فعالان معدنی با آغوش بازتری از همکاری با شرکتهای فعال در زمینه بازیافت فلزات حیاتی استقبال میکنند که این اقدام دسترسی به زنجیره تامین را تسهیل خواهد کرد.
شرکت «Arcelor Mittal» و شرکت «Nucor»، از جمله شرکتهای معدنی باتجربه در بخش بازیافت فولاد به شمار میروند. همچنین شرکتهایی مانند شرکت «Rio Tinto» در حال ایجاد سیستمهای مبتنی بر بازیافت حلقه بسته و افزایش ظرفیت بازیافت قراضههای آلومینیومی پس از مصرف خود هستند. شرکتهایی نظیر «Glencore» و «SQM» نیز قدم در راه بازیافت مواد اولیه باتریها گذاشتهاند.
در خصوص وضع قوانین و مقررات جدید در رابطه با بهکارگیری حجم بیشتری از مواد اولیه بازیافتی، اتحادیه اروپا فهرستی را با نام طرح «مواد اولیه حیاتی» ارائه داد که طبق آن، حداقل ۱۵ درصد از مصرف سالانه هر ماده اولیه استراتژیک تا سال ۲۰۳۰ باید به مواد اولیه بازیافتی در قاره سبز اختصاص پیدا کند.
در خصوص حمایت از محیط زیست، تمایل شرکتهای فعال در صنایع معدنی و فلزی به طور فزایندهای به ارائه استراتژیهای مرتبط با احیای منابع زیرزمینی و آبی، احداث پروژههای مبتنی بر انرژیهای تجدیدپذیر و بهبود سلامت اکوسیستم محیط زیست که در آن احترام به طبیعت در اولویت خواهد بود، روندی صعودی پیدا کرده است. از جمله اقداماتی که باید در صنایع معدنی صورت بگیرد، مدیریت مسئولانه مواد معدنی و تضمین امکان بازیافت فلزات تولیدی در بخش مذکور خواهد بود. در همین رابطه، ایجاد امکان سرمایهگذاری در فناوریهای بهکاررفته در روند بازیافت مواد اولیه و افزایش همکاری با تولیدکنندگان و بازیافتکنندگان میتواند به شرکتهای معدنی کمک کند تا از امکان بازفرآوری مداوم فلزات و سایر مواد اولیه اطمینان حاصل کنند. انجام این اقدامات، نیاز به استخراج مواد اولیه از ذخایر معدنی را کاهش داده و به تبع آن، اثرات منفی زیستمحیطی آن روندی نزولی به خود میگیرد.
علاوهبراین، حرکت به سمت اجرای اهداف فرایند کربنزدایی در زنجیره ارزش و تحقق هدفگذاریهای کاهش انتشار گازهای گلخانهای از طریق بهکارگیری فناوریهای مبتنی بر انرژیهای پاک و افزایش بهرهوری انرژی در صنایع معدنی و فلزی بسیار حائز اهمیت خواهد بود. به منظور رفع چالشهای منحصربهفرد در بخش معدنکاری دستی کوچکمقیاس، شرکتهای بزرگتر با همکاری دولتها و سایر فعالان و ذینفعان میتوانند در ایجاد اکوسیستم معدنی فراگیرتر و پایدارتر نقش پررنگتری داشته باشند. ناگفته نماند که میزان موفقیت در اجرای این رویکردها با رعایت دستورالعملهای مبتنی بر شاخص محیطی، اجتماعی و حاکمیتی (ESG) دوچندان خواهد شد و در نتیجه آن حاشیه سود شرکتها نیز افزایش پیدا میکند.
ترسیم یک مسیر پایدار به منظور توسعه صنایع معدنی و فلزی
به منظور توسعه بهکارگیری فناوریها و توسعه روشهای نظارت بر منبعیابی مسئولانه، باید به طور ویژه ارائه سیاستگذاریهای آیندهنگرانه و تعیین چارچوبهای نظارتی قدرتمند، ایجاد همکاریهای گسترده و ترسیم مدلهای کسبوکار نوآورانه همراه با تخصیص سرمایه در صنایع معدنی و فلزی مورد توجه قرار گرفته شود. این دگرگونی در مقیاس جهانی رخ داده و تغییرات ژئوپلیتیکی، افزایش فشارها بر اجرای فرایندهای نظارتی و وجود برخی از چالشهای محیطی بر آن تاثیرگذار خواهد بود. از این رو اهمیت به دو مقوله سازگاری با محیط زیست و انعطافپذیری در زنجیره ارزش بیش از پیش اهمیت پیدا خواهد کرد.
قابل ذکر است که امکان افزایش استفاده از فناوریهای جدید، افزایش نرخ بازیافت فلزات و ایجاد تحولات گسترده تنها در صورتی محقق میشود که همکاری شرکتهای فعال در صنایع معدنی و فلزی با شرکتهای فناورمحور گسترش پیدا کند. به عنوان مثال، دو شرکت «BHP» و «Rio Tinto» به منظور تسریع در انجام اولین آزمایش استفاده از کامیونهای باربری الکتریکی شرکتهای کوماتسو و کاترپیلار در سال ۲۰۲۴ یک قرارداد همکاری منعقد کردند.
با توجه به کمبود دسترسی به برخی مواد معدنی حیاتی و وجود اختلال در زنجیره تامین آنها، زنجیره تامین، سرمایهگذاری مشترک یا ادغام با سایر شرکتها میتواند در مدیریت ریسک پروژههای بزرگ مقیاس نقش موثری داشته باشد. به علاوه، موجب میشود همکاری شرکتها در زنجیره ارزش جهشی چشمگیر پیدا کند. علاوهبراین، افزایش ثبت قراردادهای پیشخرید میتواند نقش مثبتی در تامین حجم تقاضا برای مواد معدنی در صنایع پاییندستی داشته باشد. از سوی دیگر، افزایش تمایل شرکتها به انجام ادغام و اکتساب امکان برنامهریزی دقیقتر برای تامین حجم تقاضای مصرفکنندگان در سراسر زنجیره تامین را تسهیل خواهد کرد.
ارائه سیاستگذاریها و تعیین قوانین و مقررات، نقشی کلیدی در شکلدهی و ایجاد تحول در صنایع معدنی و فلزی خواهد داشت. در این بین، دولتها نقش فعالتر و آیندهنگرانهتری در بخش مواد معدنی ایفا خواهند کرد. بسیاری از دولتها سیاستگذاریهای جدیدی را با هدف تقویت جایگاه قانون، بهبود دسترسی به منابع معدنی و تقویت زیرساختها و توسعه ذخایر معدنی وضع کردهاند که باعث شده است این اقدامات به طور قابلتوجهی بر روند توسعه بخشهای مختلف صنایع معدنی و فلزی تاثیر بگذارد.
تنها در بازه زمانی بین سالهای ۲۲-۲۰۲۰، بیش از ۱۰۰ سیاستگذاری جدید از سوی کشورهای مختلف ارائه شد و به تصویب رسید. این اقدام نشان میدهد که مداخله سیاستی برای محقق ساختن اهداف گذار به انرژیهای تجدیدپذیر با توجه به دو مولفه پایداری و منبعیابی مسئولانه ضروری به نظر میرسد. با این حال، پیشبینی میشود که در راستای دستیابی به سیاستگذاریهای فرایند کربنزدایی، به ارائه طرحهای قانونی بیشتری در صنایع مذکور نیاز باشد.
تغییر انتظارات ذینفعان، محدودیت دسترسی به منابع معدنی و نگرانیها پیرامون تغییرات اقلیمی، باعث تغییر تمرکز فعالان صنایع مختلف به ویژه صنایع معدنی و فلزی به سمت تامین مالی پایدار شده است. در همین رابطه، استراتژیهای مربوط به تامین مالی برای پروژههای معدنی در حال حاضر تغییر کرده و تمرکز آن بر روی حمایت از پروژههایی معطوف شده است که اثرات مثبت زیستمحیطی و بازده مالی بهتری را در بلندمدت به ارمغان خواهد آورد.
صنایع معدنی به عنوان صنعتی بسیار هزینهبر در نظر گرفته میشود و به همین دلیل به منظور تامین حجم تقاضای در حال تغییر مصرفکنندگان، به سرمایهگذاری بسیار زیادی نیاز است. طبق ارزیابیهای انجام شده و در راستای برآورده کردن حجم تقاضای فزاینده جهانی برای مواد معدنی حیاتی، به سرمایهگذاری سالانه بین ۳۰۰ تا ۴۰۰ میلیارد دلار در بخش معدن تا سال ۲۰۳۰ نیاز خواهد بود.
بنابراین، جای تعجب نیست که موضوع سرمایهگذاری، برجستهترین ریسک گزارش شده در صنایع تولیدی، به ویژه صنایع معدنی و فلزی ذکر شده است و این مسئله، منعکسکننده افزایش نظارت سرمایهگذاران بر روند توسعه پروژه و چالشهای دسترسی به منابع مالی پایدار خواهد بود. برای رفع این چالشها و ایجاد رشد پایدار در صنایع نامبرده، ارائه مدلهای نوآورانه مرتبط با تامین مالی پروژهها که دسترسی به روند سرمایهگذاری را آسانتر کند، از اهمیت بالایی برخوردار خواهد بود. در این بین، حضور سرمایهگذاران بینالمللی نقشی کلیدی در تامین نقدینگی و انعطافپذیری صنایع معدنی و فلزی خواهد داشت.
چشماندازی آتی توسعه صنایع معدنی و فلزی به کمک فناوریها
با توجه به اهمیت بالای دو موضوع پایداری و توسعه فناوریهای مدرن، به نظر میرسد تحول در صنایع معدنی باید ورای دو بخش استخراج و فرآوری ایجاد شود. روند تحول صنایع معدنی و فلزی ورای تامین مواد معدنی، باید به سمت ایجاد زیرساختهای امن در زنجیره تامین و افزایش تمرکز بر مولفه منبعیابی مسئولانه حرکت کند. با پیشبرد هدفگذاریهای تعیین شده در راستای حمایت از محیط زیست، امکان ایجاد توسعه صنایع معدنی در تمامی سطوح به کمک فناوریهای مدرن فراهم میشود که این مسئله بر عملکرد اقتصادی کشورهای مختلف جهان تاثیر مثبتی خواهد داشت. با افزایش تقاضا برای انرژیهای تجدیدپذیر و توسعه شهرهای هوشمندتر بهکارگیری فناوریهای بهروز در استخراج از معادن با تمرکز بر مولفههای انعطافپذیر و پایداری میتواند نقش پررنگتری نسبت به گذشته ایفا کند.
انتهای پیام//