مدیر پردیس فناوری صنایع معدنی فولاد سنگان گفت: بهبود میزان موفقیت شرکتها در نوآوری، نیازمند راهبردی است که درست تدوین شده باشد. پروژههای نوآوری یک شرکت باید همراستا با منافع و اهداف باشد، شایستگیهای محوری آن را تقویت کند و موجب شود شرکت به نیت راهبردی خود برسد.
به گزارش پایگاه خبری و تحلیلی «فلزات آنلاین» و به نقل از روابط عمومی شرکت صنایع معدنی فولاد سنگان، یوسف یوسفی طی یادداشتی نوشت: نوآوری برای سازمانهای صنعتی که موتور اصلی اقتصاد جهان هستند، فرصتهایی استثنایی و چالشهای ژرف به همراه دارد. نوآوری ضمن اینکه ابزار قدرتمندی در ایجاد تمایز رقابتی به شمار میرود و به شرکتها نیرو میدهد که به بازارهای تخصصی تازه رخنه کند و به حاشیه سود بالاتری برسند، نوعی مسابقه رقابتی نیز هست که باید با شتاب و مهارت و دقت در آن پبش تاخت. برای یک شرکت نوآور بودن کافی نیست بلکه برای موفق شدن، باید بهتر از رقبای خود نوآوری کند.
در این یادداشت به سوالاتی در این حوزه پاسخ خواهیم داد که مهمترین این سوالات شامل «نوآوری چگونه بر پویایی بازارها تاثیر میگذارد»، «شرکتها چگونه میتوانند نوآوری را به روش راهبردی مدیریت کنند» و «شرکتها چگونه میتوانند راهبردهای نوآوری خود را پیاده کنند تا احتمال موفقیت آنها افزایش یابد» است.
در بسیاری از صنایع، نوآوری فناورانه مهمترین نیروی پیشران برای موفقیت در رقابت به شمار میرود. در طیف گستردهای از صنایع، شرکتها برای نزدیک به یک سوم یا بیشتر از فروش و درآمدهای خود به محصولاتی تکیه دارند که در پنج سال گذشته ابداع و اختراع شدهاند. برای مثال در شرکت جانسون اند جانسون، محصولات ابداع شده در پنج سال گذشته بیش از ۳۰ درصد فروش را به خود اختصاص داده است.
اهمیت فزاینده نوآوری عمدتا به دلیل جهانی شدن بازارهاست. رقابت بینالمللی به شرکتها فشار آورده تا ضمن نوآوری مداوم، محصولات و خدمات متمایزی تولید کنند. معرفی محصولات جدید به شرکتها کمک میکند تا از حاشیه سود خود محافظت کنند. در عین حال، سرمایهگذاری برای نوآوری فرایند به شرکت کمک می کند تا هزینه های خود را کاهش دهند. پیشرفت های فناوری اطلاعات نیز در شتاب بخشیدن به آهنگ نوآوری نقش داشته است. طراحی به کمک رایانه و تولید به کمک آن، باعث شده است که شرکتها محصولات نو را آسانتر و سریعتر طراحی و تولید کنند و در عین حال، فناوریهای انعطافپذیر ساخت و تولید، باعث شدهاند دوره تولید کوتاهتر و مقرون به صرفهتر شده و از اهمیت صرفه مقیاس تولید کاسته شود.
نوآوری فناوری به شرکتها کمک میکنند تا محصولات متنوعتری را اختراع و تولید کنند که نیازهای گروههای تازه تعریف شدهای از مشتریان را دقیقتر برآورده سازند و به این ترتیب متمایز از رقبا باشند. برای مثال، شرکت تویوتا در سال ۲۰۱۵، تعداد ۲۱ خودروی سواری متفاوت عرضه کرد. شرکت سامسونگ نیز در سال ۲۰۱۴، تعداد ۵۲ مدل گوشی روانه بازار کرد. شرکتها از سبدهای متنوعی از مدلهای کالا استفاده میکنند تا مطمئن شوند که میتوانند کما بیش در هر بازار قابل تصوری نفوذ کنند.
تاثیر نوآوری فناوری در جامعه:
هر چند تقلا در راه نوآوری، تراز رقابت را برای صنایع بالاتر برده و باعث شده است موفقیت به همان اندازه برای سازمانها پیچیدهتر شود اما تاثیر خالص آن بر جامعه کاملا سازنده بوده است. نوآوری کمک کرده است که طیف گستردهای از کالاها و خدمات به مردم سراسر جهان برسد و باعث شده است تولید خوراکیها و دیگر مایحتاج بازده بیشتری داشته و به درمانهای پزشکی منجر شود که تندرستی را بهبود بخشیده و به مردم این امکان را داده است تا کما بیش به هر کجای جهان سفر کرده و یا با یکدیگر ارتباط برقرار کنند.
تاثیر جمعی نوآوری فناورانه را میتوان با نگاه به «تولید ناخالص داخلی» درک کرد. گزارشهای علمی متعددی نشان میدهد که سرانه «GDP» جهانی از سال ۱۹۶۹ رشد پایداری داشته است. اقتصادانان بر این باورند که آهنگ رشد «GDP» را نمیتوان کاملا بر حسب رشد در نیروی کار و ورودی سرمایه بیان کرد بلکه این رشد نتیجه تحول فناوری نیز هست زیرا نوآوری فناورانه میزان خروجی قابل حصول از کمیت معینی از کار و سرمایه را افزایش میدهد. (سولو برای این توجیه در سال ۱۹۸۱ جایزه نوبل اقتصاد گرفت)
گاهی نوآوری فناوری منجر به برون اثرهای زیانبار میشود. فناورهای تولید ممکن است آلودگیهایی ایجاد کند که برای جوامع پیرامون زیان دارد. فناورهای کشاورزی و شیلات میتوانند منجر به فرسایش و نابودی زیستگاههای طبیعی و تهی شدن آبزیان اقیانوسها شوند. فناورهای پزشکی میتوانند منجر به پیامدهای پیشبینی نشده مثل رشتهای از باکتریهای مقاوم در برابر آنتیبیوتیک یا دو راهیهای اخلاقی در زمینه استفاده از دستکاری زنتیک شوند اما فناوری در نابترین جوهره خود دانش است؛ دانشی برای حل مشکلات ما و دنبال کردن اهداف.
نوآوری فناوری عبارت است از آفرینش دانش تازهای که برای مشکلات کاربردی به کار گرفته میشود. گاهی این دانش شتابزده برای حل مشکلات اعمال میشود؛ بیآنکه به پیامدها و موارد بدیل اندیشیده شده باشد اما در کل داشتن دانش بیشتر به احتمال زیاد از دانش کمتر به سود ما خواهد بود.
نوآوری بر حسب صنعت:
عموما بیشتر تلاشها و پولهای سرمایهگذاری شده برای نوآوری فناورانه از سوی شرکتهای صنعتی است. متاسفانه در رقابتی دیوانهوار برای نوآوری، بسیاری از شرکتها با سر به درون توسعه محصول تازه شیرجه میزنند، بیآنکه راهبردهای روشن یا فرایندهای درست تدوین شدهای برای گزینش و مدیریت پروژهها داشته باشند. این شرکتها اغلب بیش از آنکه بتوانند پشتیبانی کنند، پروژه شروع میکنند؛ پروژههایی که با منافع و اهداف شرکت چندان سازگار نیستند و در نتیجه دچار چرخههای توسعه بلندمدت و دفعات شکست میشوند. بنا بر پژوهشهای فراوان، باید در هر شرکت راهبردهای نوآوری و فرایندهای مدیریتی آن به روشنی تعریف شود.
بیشتر ایدههای نوآورانه تبدیل به محصولات جدید موفقی نمیشوند. پژوهشهای زیادی نشان دادهاند که تنها یکی از هر هفت هزار ایده به یک محصول موفق منجر میشود. بر اساس پژوهش سال ۲۰۱۲ انجمن توسعه و مدیریت محصول آمریکا، تنها نزدیک به یکی از هر ۹ پروژه اجرایی شده موفق از آب در میآید و تنها نیمی از آنهایی که به بازار عرضه میشوند، به سودآوری میرسند.
از این رو فرایند نوآوری همواره مانند یک قیف قلمداد میشود که ایدههای بسیار زیادی برای محصولات نو از سر گشاد آن وارد میشوند اما آنهایی که فرایند توسعه را پشت سر میگذارند، انگشت شمارند.
بهبود میزان موفقیت شرکتها در نوآوری، نیازمند راهبردی است که درست تدوین شده باشد. پروژههای نوآوری یک شرکت باید همراستا با منافع و اهداف باشد، شایستگیهای محوری آن را تقویت کند و موجب شود شرکت به نیت راهبردی خود برسد. ساختار سازمانی و سامانههای نظارتی شرکت باید مشوق تولید ایدههای نوآورانه بوده و در همان حال اجرای اثربخش آن را تشویق کند. فرایند توسعه محصول جدید یک شرکت باید احتمال این را که پروژهها هم از نظر فنی و هم تجاری موفق خواهند شد را افزایش بدهد. شرکتها برای رسیدن به این نتایج باید درک عمیقی از پویایی نوآوری، یک راهبرد درست تدوین شده برای نوآوری و فرایند درست طراحی شده برای پیاده کردن آن راهبرد داشته باشد.
هدف از جمعآوری مطالب فوق در قدم اول ایجاد درک عمیقی از نوآوری فناوری در مدیران ارشد شرکت و پس از آن تدوین راهبرد دقیقی توسط متخصصان امر در این حوزه و در نهایت طراحی فرایندی که به بهترین شکل ممکن بتوان آن راهبرد را پیادهسازی کرد، است.
انتهای پیام//