مدیر فرآوری شرکت سنگآهن گهرزمین گفت: برای تحقق کامل برنامهریزیهای تولید، لازم است که هر بخش به تعهدات خود در قبال بخش بعدی زنجیره یعنی بخش معدن به فرآوری، بخش فرآوری به گندلهسازی و در نهایت بخش بازرگانی به مشتری عمل کند.
حسین کامجو در گفتوگو با خبرنگار پایگاه خبری و تحلیلی «فلزات آنلاین» در ارتباط با اهمیت برنامهریزی در تولید، عنوان کرد: در هر واحد صنعتی، برنامهریزی تولید میتواند بر بسیاری از شاخصهای عملکردی، تولید و فروش محصولات اثرگذار باشد. البته اهمیت برنامهریزی تولید برای آن دسته از محصولاتی نمود بیشتری پیدا میکند که تولید آنها نه به شکل انبوه که بر اساس سفارش انجام میشود. با این حال، حوزه تولید در شرکت سنگآهن گهرزمین به صورت انبوه است و برنامهریزی تولید در این شرکت نیز به طور سالانه انجام میگیرد. در راستای برنامهریزی سالانه تولید در این شرکت، ساعات کاری یعنی ساعاتی که کارخانه بر اساس آن طراحی شده است، مشخص میشوند. در گام بعد، این ساعات بر حسب سال نیز محاسبه میشوند (برای مثال، هفت هزار و ۲۰۰ساعت در سال). سپس تعداد ساعات مشخصی نیز به منظور انجام تعمیرات در نظر گرفته میشود (برای مثال ۵۰۰ ساعت) و در نهایت مابقی آن در برنامهریزی تولید مورد استفاده قرار میگیرد. در شرایطی که برنامهریزی انجام شده برای تولید به لحاظ لجستیکی و زیرساختی با محدودیتی روبهرو نشود، تحقق آن برنامه نیز به سمت ۱۰۰ درصدی میل میکند.
وی با اشاره به موانع تحقق برنامهریزی در تولید، افزود: مسیر تحقق برنامهریزی تولید با موانعی روبهرو است و میتوان گفت که دو محدودیت عمده در این خصوص وجود دارند. تامین قطعات و مواد مصرفی از جمله قطعات پمپ و لوله، اولین مانع موجود بر سر راه تحقق برنامهریزی تولید محسوب میشود. در شرکت سنگآهن گهرزمین، برنامهریزی تولید بر اساس اقدامات پیشگیرانه در حوزه تعمیرات و نگهداری انجام میشود تا آسیبهای توقفات ناشی از خرابی تجهیزات، کمترین وقفه را در تحقق برنامههای تولید ایجاد کند. این امر باعث شده است که شرکت بتواند ۱۰ تا ۱۵ درصد امکان افزایش تولید ناشی از کاهش توقفات داشته باشد.
گهرزمین در پی رفع موانع تولید
مدیر فرآوری شرکت سنگآهن گهرزمین در خصوص مسیرهای دستیابی به افزایش تولید، اظهار داشت: به طور کلی، افزایش تولید از دو طریق قابل دستیابی است که شامل کاهش توقفات و همچنین باردهی به خطوط تولید میشود. کاهش توقفات به این معنی است که چنانچه برای مثال ۵۰۰ساعت در سال برای تعمیرات در نظر گرفته شده باشد، از طریق افزایش توان لجستیک و نفرساعت «Man power»، بتوان آن را به ۴۰۰ ساعت رساند و در واقع ۱۰۰ ساعت را به بخش تولید انتقال داد. مورد بعدی که باردهی به خطوط تولید نامیده میشود نیز به مفهوم افزایش حجم تولید در ساعت است. گفتنی است که این مورد شرایط مطلوبی را برای شرکت فراهم نمیکند و علت عمده آن را باید در فرسایش زیاد تجهیزات در بلندمدت و بسیاری عوامل دیگر جستوجو کرد.
کامجو با اشاره به تاثیر محدودیتهای انرژی، تصریح کرد: دومین مانعی که بر سر راه تحقق برنامهریزی تولید قرار دارد و در واقع یکی از دلایل ایجاد مانع اول نیز محسوب میشود، محدودیتهای مربوط به انرژی (برق) است. تاثیر این عامل به شکلی دوسویه در صنعت مشاهده میشود؛ به طوری که نه تنها بر عملکرد شرکت بلکه بر تامینکنندههایی که ادوات فلزی و تعمیراتی از آنها خریداری میشود نیز تاثیرگذار است. این مسائل در مجموع سبب میشوند که برنامهریزی تولید به صورت ۱۰۰ درصدی در اختیار شرکت نباشد و به ناچار مقداری انعطافپذیری را در برنامهریزی خود وارد کند.
وی در خصوص گامهای مهم مواجهه با ریسکها و کاهش آنها، بیان کرد: ابتداییترین گام، شامل رفع موانع زیرساختی هستند. در شرایطی که توان نیروگاهی برای تامین برق کارخانجات کاهش مییابد (به دلیل کاهش بارندگیها، مصرف بالای بخش خانگی و…)، علاوه بر آسیب رسیدن به تولید شرکت، قطعهساز نیز با مشکل روبهرو میشود. در نتیجه، به نظر میرسد که در درجه اول لازم است موانع زیرساختی مرتفع شوند تا جایی که هیچ تولیدکنندهای دغدغه مصرف برق را نداشته باشد. این موانع در بخش گندلهسازی شامل برق، گاز و در بخش تولید کنسانتره شامل آب و برق هستند. این هدف را میتوان از دو مسیر احداث نیروگاه و یا خرید برق از وزات نیرو محقق کرد که البته تصمیمگیری در این خصوص را مدیران ارشد شرکتها انجام میدهند. رویکردی که باید در گام بعدی مورد توجه قرار گیرد، تعمیم تولید داخل به ادوات و قطعات برقی و در مرحله بعد، گسترش آن به توان تولید بالاتر است؛ به طوری که توان تولید به اندازه توان مصرف باشد. گفتنی است که در برخی موارد همچون برق و ابزار دقیق، کشور همچنان به تکنولوژی تولید در داخل دست پیدا نکرده است و از سوی دیگر، در بخشی هم که دانش داخلیسازی آن وجود دارد، توان عملیاتی به قدر کفایت نیست و لازم است که این عامل بهبود پیدا کند تا از این طریق، مقدار تولید نیز افزایش یابد.
زنجیرهای پیوسته در برنامهریزی تولید
مدیر فرآوری شرکت سنگآهن گهرزمین در خصوص دو رویکرد مهم برای برنامهریزی، عنوان کرد: برنامهریزی کلان و برنامهریزی عملیاتی بر اساس ساعت کار، دو رویکرد مهم برای تحقق هرچه بهتر برنامهریزی است. در برنامهریزی کلان که در سطح سال انجام میشود، معمولا در اسفندماه برای سال پیشِرو برنامهریزی تولید صورت میگیرد. این برنامهریزی که به محدودیت مصرف برق و همچنین توان تامین مواد مصرفی از بخش معدن وابسته است، جزئی از برنامهریزی تولید را تشکیل میدهد. فعالیت شرکت گهرزمین را میتوان حلقهای شامل سه بخش معدن، فرآوری و گندلهسازی در نظر گرفت که تحقق برنامه تولید شرکت، متاثر از هماهنگی و عملکرد این سه بخش است. باید توجه داشت که بسیاری از اجزای بخش توان لجستیکی (شامل مواد و افزودنیها، قطعات مصرفی، غیرمصرفی و…) همواره جزئی از سفارشها هستند و به صورت نامحدود خریداری میشوند. گفتنی است که تامین این عوامل در برنامهریزی تولید لحاظ نمیشود که دلیل این مسئله، خرابی لحظهای برخی از این تجهیزات است؛ به طوری که نمیتوان آنها را جزئی از ساعت کار به حساب آورد.
کامجو در ضمن اشاره به حالت دوم در برنامهریزی برای عملیاتی بر اساس ساعت کار، یادآور شد: در شرایط ایدهآل، برنامهریزی تولید در اسفند ماه انجام و توقفات مشخص میشود و سفارشگذاریها نیز بر همین اساس صورت میگیرد. برای مثال، کارخانهای همچون شرکت گهرزمین باید در مجموع ۶ میلیون تن در سال کنسانتره تولید کند. لازم است که این رقم به واحد بازرگانی ارائه شود تا امر فروش را به انجام برساند. در شرایطی که اگر برنامهریزی تولید محقق نشده باشد، بدون شک سایر شرایطی که این عامل پیشنیاز آنها بوده است نیز تحقق نخواهد یافت. در این حالت، تعهد بخش بازرگانی به مشتری که در واقع همان تعهدات شرکت است، خدشهدار میشود.
وی در پایان یادآور شد: گفتنی است که این مسئله، چه در بخش برنامهریزی و چه در حوزه عملیاتی و لجستیکی رخ دهد، در بحث جرایم قرارداد قابل پیگیری است؛ به طوری که هر تن محصول دریافتی کمتر مشمول جریمه خواهد بود. به طور کلی، میتوان گفت که برای تحقق کامل برنامهریزیهای تولید، لازم است که هر بخش به تعهدات خود در قبال بخش بعدی زنجیره یعنی بخش معدن به فرآوری، بخش فرآوری به گندلهسازی و در نهایت بخش بازرگانی به مشتری عمل کند.