از این رو، نیروی انسانی کارآمد در یک مملکت، جزو سرمایههای ارزشمند آن کشور به شمار میآید. در حقیقت شاخص توسعه انسانی با هدف افزایش دامنه قدرت انتخاب و گسترش قابلیتهای انسان، معیار موفقیت در فرایند توسعه انسانی است. این شاخص، نماگری از روند توسعه انسانی در جهان خواهد بود که جایگاه کشورها را نسبت به هم نشان میدهد. ارتباط تنگاتنگی بین شاخص جهانی شدن و توسعه منابع انسانی وجود دارد؛ یعنی به هر میزان کشورها در جهت جهانی شدن گام بردارند، در توسعه منابع انسانی موفقتر هستند.
این مهم، در شرکتهای تولیدی و صنعتی یکی از اصلیترین و ضروریترین امر برای ادامه حیات است که باید منطبق با رسالت شرکت و نیازسنجی واقعی صورت پذیرد و چنان که به درستی صورت گیرد، میتواند در افزایش کیفی کارایی توسعه منابع انسانی موثر واقع شود و اجرای درست آن، سبب افزایش رضایتمندی، ایجاد انگیزه و تربیت روحیه نوآوری، خلاقیت در میان کارکنان، تعامل بیشتر میان کارگران و مدیران خواهد شد. به همین جهت تمامی شرکتهای تولیدی و صنعتی، مبحث آموزش نیروهای انسانی را سرلوحه خود قرار دادهاند و بر اساس آن پیش میروند؛ به طوری که در ابتدای سال جاری، نیازسنجی و بر مبنای آن برنامهریزی و آموزش سالانه را تنظیم میکنند.
خوشبختانه در چند سال اخیر در کشور شاهد برگزاری آموزشهای دورهایی و سایر آموزشهای مرتبط با اهداف سازمان هستیم که به صورت جدی صورت گرفته است اما آموزش و پرورش زمانی تاثیرگذار است که علاوه بر آموزش داخلی، از تجربیات کشورهای دیگر در این امر بهرهمند شود که در حال حاضر به دلیل تحریمهای ایجاد شده، آموزش در خارج از کشور مغفول مانده است. البته در برخی از شرکتهای تولیدی و صنعتی کشور به ویژه شرکتهای فولادی، سالانه با ارسال تیمی متشکل از کارگران و کارکنان شرکت، علاوه بر آموزشهای داخلی به جهت آموزش نیروهای انسانی، بازدیدهای دورهای از شرکتهای مشابه در کشورهای خارجی به عمل میآوردند و از نزدیک شاهد تکنولوژی شرکت و به بررسی فرایند آن خواهند پرداخت.
آنچه که برای مدیریت در سازمانهای امروزی از اهمیت اساسی برخوردار است، تنها این نیست که همواره در سازمانها، برنامههای آموزش برای افراد وجود داشته باشد بلکه امروزه مهمترین مهارت چگونه یاد گرفتن است؛ به این معنا که امروزه با برگزاری دورههای آموزش در واحد منابع انسانی سازمانها و برنامههای یادگیری از این دست، نمیتوان انتظار داشت سازمانها بتوانند در برابر تهاجمهای روزافزون رقبای داخلی و بینالمللی خود ادامه حیات دهند بلکه سازمانهایی تاب مقابله با تحولات سریع محیطی را دارا خواهند بود که در سطح گسترده آموزش دیده باشند و به صورت مستمر در حال یادگیری باشند. اگر یادگیری در سازمان به این صورت تحقق پیدا کرد، میتوان انتظار داشت که این سازمان به یک سازمان یادگیرنده تبدیل شده است و در آن، افراد به طور مستمر تواناییهای خود را فزونی بخشیده، به الگوهای جدید فکری میرسند؛ چراکه سازمانی که همواره در مبحث آموزش نیروهای انسانی خود برنامه و اهداف موثری نداشته باشد، به مرگ تدریجی دچار میشود، در واقع اگر شرکتهای تولیدی و صنعتی به طور مرتب در دورههای خود، در حال تحول و تغییر در جهت توانمندی سازمان نباشند و این مسئله مورد غلفت قرار گیرد، منجر به مرگ تدریجی سازمانها میشود.
انتهای پیام//