برای آغاز گفتوگو لطفا کمی درباره شرکت صبانور، ذخایر معدنی و محصولات تولیدی آن توضیح دهید.
همانطور که میدانید شرکت معدنی و صنعتی صبانور دارای سه معدن است که در استانهای همدان و کردستان قرار دارند و ظرفیت قطعی و احتمالی سنگ آهن آنها در مجموع حدود ۱۵۰ میلیون تن است. تولید سالانه این شرکت نیز سالانه ۲.۵ میلیون تن سنگ آهن دانهبندی است و با ظرفیت ۱.۳ میلیون تن کنسانتره و ۵۵۰ هزارتن گندله، سالانه به میزان ۱.۲ میلیون تن کنسانتره و همچنین ۵۰۰ هزار تن گندله تولید و روانه بازار داخلی کشور میکند.
علاوه بر این موارد، یک پروژه گندلهسازی هم در دست اقدام دارید؟
بله؛ شرکت صبانور پروژه یک میلیون تنی با نام گندلهسازی کردستان را نیز هماینک در دست اجرا دارد؛ البته حدود پنج سال پیش از این هم برای اجرا و راهاندازی این طرح اقدام شده بود ولی به دلایلی، این طرح در همان مراحل ابتدایی رها شد. ما سعی کردیم از تمام پتانسیلهای موجود استفاده کرده و پروژه گندلهسازی کردستان را دوباره به جریان بیندازیم تا از ظرفیتهای معدنی موجود در این منطقه به نحو مطلوب استفاده کنیم.
دلایل نیمهکاره ماندن این طرح در گذشته چه بود؟
پنج سال پیش قراردادی با پیمانکاران چینی برای اجرای این پروژه به امضا رسیده و حدود ۴.۵ میلیون دلار هم برای مراحل مهندسی و ساخت آن پرداخت شده بود ولی به دلیل بروز مشکل مالی، این طرح در همان مراحل اولیه متوقف شد. ما بعد از گذشت پنج سال توانستیم این پروژه رها شده را دوباره زنده کنیم و با پیمانکاران چینی برای از سرگیری اجرای این پروژه وارد مذاکره شدیم.
در حال حاضر پروژه گندلهسازی کردستان در چه مرحلهای است؟
در واقع پس از عقد قرارداد، مراحل اجرایی این طرح آغاز شده است. زمین و زیرساختهای آن اعم از آب و برق و گاز همه آماده است؛ قرارداد تامین تجهیزات نیز به مبلغ ۱۸ میلیون دلار نیز برای مهندسی و تامینکنندگان چینی به امضا رسیده و پیشپرداخت آن نیز به این پیمانکاران پرداخت شده است. با برآوردهای انجام شده به نظر میرسد با شروع به کار خط تولید گندله کردستان، حدود ۲۰۰ نفر به صورت مستقیم جذب این واحد شوند که با توجه به نزدیکی محل احداث کارخانه به شهرستان بیجار، اولویت اول ما برای تامین نیروی کار، استفاده از نیروهای همین منطقه خواهد بود.
تامین مالی پروژه به چه صورت انجام شده است؟
خوشبختانه با برنامهریزیهایی که انجام شده، تا امروز مشکلی در تامین مالی نداشتهایم. ما در راستای تامین مالی این پروژه، شرکتی به نام صبا امید را تاسیس کردهایم که ۷۰ درصد سهام آن در اختیار شرکت معدنی و صنعتی صبانور و ۳۰ درصد دیگر آن نیز در اختیار پامیدکو است. همچنین ما در طول ماههای گذشته، دو محموله صادراتی به میزان ۱۰۰ هزار تن کنسانتره نیز داشتیم که در ماه شهریور از بندر امام خمینی انجام شد. با توجه به این موضوع، بخشی از درآمد حاصل از این صادرات نیز برای تامین تجهیزات خط گندلهسازی در نظر گرفته شده است.
پیشبینی برای زمان اتمام پروژه و راهاندازی خط تولید گندله کردستان چگونه است؟
ما تا امروز توانستهایم طبق برنامه مشکلات به وجود آمده در اجرای این پروژه قدیمی را به نحو مطلوب حل کنیم و مجددا با چینیها وارد قرارداد شویم. با توجه به قرارداد منعقد شده و آماده بودن زیرساختهای لازم در محل احداث کارخانه، تجهیزات این پروژه از حدود پنج ماه آینده به تدریج از چین به ایران منتقل خواهد شد و طبق برآوردهای انجام شده امیدواریم که این پروژه تا ۲۴ ماه آینده به بهرهبرداری برسد.
در حال حاضر مقاصد فروش محصولات شرکت صبانور کدام شرکتها هستند؟
هدفگذاری امروز شرکت ما برای فروش، بر تامین نیاز مواد اولیه شرکتهای فولادی داخلی متمرکز شده است و در حال حاضر برای صادرات محصولات این شرکت برنامهای نداریم. سنگ آهن استخراجی ما در شرکت صبانور در مرحله اول تبدیل به کنسانتره شده و در مرحله بعد، به صورت گندله درمیآید. بخشی از این محصولات به صورت گندله و بخشی نیز به شکل کنسانتره به فروش میرسد. در حال حاضر عمدهترین خریداران گندله صبانور، شرکت فولاد مبارکه و شرکت فولاد آذربایجان هستند و کنسانتره را نیز به مجتمع فولاد خراسان ارسال میکنیم.
شما که پیش از این در بحث صادرات نیز فعال بودهاید، چرا امروز این گزینه فروش را محصولات خود را کنار گذاشتهاید؟
در گذشته شرایط تولید مواد اولیه شرکتهای فولادی متفاوت بود و منعی برای صادرات سنگ آهن، گندله و کنسانتره نیز وجود نداشت ولی در حال حاضر شرکتهای داخلی فولادساز از نظر تامین مواد اولیه مورد نیاز تولید فولاد دچار مشکل جدی هستند و باید این موضوع در اولویت بالاتری قرار گیرد. در واقع صادرات مواد اولیه فولادسازی توسط شرکتهای معدنی از یک سو و تمایل روزافزون این شرکتها برای تکمیل زنجیره فولاد و دستیابی به خط تولید فولاد باعث شده تا دست شرکتهای فولادساز از مواد اولیه خالی بماند. این کمبود مواد اولیه برای شرکتهای بزرگی مثل فولاد مبارکه باعث شد تا آنها از طریق وزارت صنعت، معدن و تجارت اقدام کنند تا شرکتهای معدنی را از صادر کردن مواد خام بازدارد. بر همین اساس نیز دولت به این موضوع ورود پیدا کرد و برای حل این مشکل ضمن اعمال تعرفه ۲۵ درصدی برای صادرات این مواد، اعلام کرد که محصولات شرکتهای معدنی باید با اولویت تامین مواد اولیه شرکتهای فولادسازی داخلی به فروش برسد. به همین دلیل ما نیز به عنوان زیرمجموعهای از صنعت فولاد کشور، با تبعیت از بخشنامه صادر شده و در نظر گرفتن کمبود کنسانتره و گندله در کشور، گزینه صادرات را از برنامههای خود حذف کردیم و برای فروش این محصولات، با شرکتهای فولادی داخلی وارد مذاکره شدیم.
آیا قیمتهای تعیین شده و دستوری داخلی که برای کنسانتره و گندله وضع شده است، میتواند تامین کننده نیازهای اقتصادی شرکتهای فعال در حوزه معدن باشد؟
طبیعتا قیمتهای پیشین در این زمینه چندان مطلوب نبود و همین موضوع هم باعث ترغیب بیش از پیش شرکتهای معدنی برای صادرات این محصولات بود ولی با جلسات مشترکی که شرکتهای بزرگ معدنی همچون چادرملو و گلگهر با شرکتهای بزرگ فولادی داشتند، توافقاتی حاصل شد که تا حدی این مسئله به توازن نزدیک شد. حاصل این جلسات مشترک و هماندیشیها موجب شد تا بالاخره قیمت کنسانتره تولید داخل، از میزان ۱۴ درصد به حدود ۱۶درصد قیمت شمش فولاد شرکت فولاد خوزستان برسد و قیمت گندله نیز با همین میزان رشد، از ۲۱.۵ درصد به حدود ۲۳.۵ درصد قیمت شمش فولاد خوزستان ارتقا پیدا کند. البته نباید از این موضوع هم غافل باشیم که برای دستیابی به توازن، این قیمتها همچنان جای افزایش بیشتر دارند.
به نظر شما در این اختلاف نظر موجود بین شرکتهای معدنی و فولادی، حق با کدام گروه است؟
در واقع نمیتوان در این مورد به صورت مطلق نظر داد و حکم صادر کرد. به نظر میرسد هر دو سوی این چالش به نوعی حق دارند. از یک سو شرکتهای معدنی مثل گلگهر و چادرملو حق دارند تا محصول خود را با توجه به قیمت تمام شده محصول، به قیمت روز و بالاتر بفروشند؛ از سوی دیگر شرکتهای فولادسازی نظیر شرکت فولاد مبارکه هم حق دارند که با وجود معادن غنی سنگ آهن در کشور و امکان تولید کنسانتره و گندله مورد نیاز، انتظار داشته باشند که مواد اولیه مورد نیاز خود را از شرکتهای داخلی خریداری کنند. با این حال اگر بخواهم به عنوان مدیرعامل یک شرکت معدنی و صنعتی در این مورد اظهار نظر کنم، فکر میکنم که قیمت سنگ آهن، کنسانتره و گندله باید به طور طبیعی و بر اساس نظام عرضه و تقاضا تعیین شود، نه به صورت دستوری و بخشنامهای. در این صورت فروش این مواد بر اساس پیشنهاد قیمت بالاتر انجام میشود که اگر این نظام برقرار شود، طبیعتا گندله و کنسانتره در کشور قیمت بالاتری از قیمت امروز خواهد داشت و حاشیه سود مطلوبتری را نیز برای بخش معدن به همراه خواهد آورد.
انتهای پیام//